در قاهره نماز عید بکردم و سهشنبه چهاردهم ذیالحجه سنه احدی و اربعین و اربعمایه از مصر در کشتی نشستم و به راه صعیدالاعلی روانه شدم و آن روی به جانب جنوب دارد. ولایتی است که آب نیل از آنجا به مصر میآید و هم از ولایت مصر است و فراخی مصر اغلب از آنجا و آنجا بر دو کناره نیل بسی شهرها و روستاها بود که صفت آن کردن به تطویل انجامد، تا به شهری رسیدیم که آن را اسیوط {1}میگفتند و افیون از این شهر خیزد و آن خشخاش است که تخم او سیاه باشد. چون بلند شود و پیله بندد او را بشکنند از آن مثل شیره بیرون آید. از آن جابه شهری رسیدیم که آن را قوص{2} میگفتند و آن جا بناهای عظیم دیدم از سنگهای که هر که آن ببیند تعجب کند؛ شارستانی کهنه و از سنگ باروی ساخته و اکثر عمارتهای آن از سنگهای بزرگ کرده که یکی از آن مقدار 20 هزار من و 30 هزار من باشد و عجب آن که به ده، پانزده فرسنگی آن موضع نه کوهی است و نه سنگ تا آنها را از کجا و چگونه نقل کرده باشند.»
شاید از شخصیت جهانگرد یک تعریف ساده یا یک سوال مبهم در ذهنتان باشد. شاید آنها را توانگران قدیم بخوانید که اندوختند و نخوردند تا واپسین عمر خود را به فراغت بپردازد. به راستی که مال را از بهر آسایش عمر صرف کردند و به کوه بیابان زدند برای شناخت « دیگریها ». دو مفهوم «خود» و «دیگری» که انسان همواره برای یافتن «هویت» با آن روبهرو بوده است. آدمیزاد بر آن است که خود را بشناسد، بنابراین در پی یافتن «شباهتها» و «تفاوتها» با سایر همنوعان خود بوده است.مسئله ای که در متن فوق از ناصر خسرو به خوبی نمایان است ؛ یعنی همان مکانیسم «مقایسه» که یکی از اساسیترین مکانیسمهای حیات فرهنگی انسان است که از آغاز وجود داشته. از طریق این مکانیسم است که انسان «خود» را از «دیگری» جدا کرده و هویت مییابد. در کل انسان برای آن که بتواند خود را ازدیگری تفکیک کند، از طریق مقایسه عمل میکند اما این مکانیسم کمابیش با مکانیسم دیگری هم همراه است که همان «داوری» است: قضاوت و بینش نسبت به موجودیت خود و موجودیت دیگری که به شکل یک داوری عمومی و در قالب جهانبینی انسان بروز میکند.
جهانگردان
قرون وسطی در کنار شخصیت میسیونر، شخصیت دیگری را نیز به وجود آورد که اهمیت و رواج آن به خصوص پس از دوران نوزایی ظهور کرد.این شخصیت «جهانگرد» بود. البته این واژه سالها بعد و در قرن 19 ظاهر شد، اما وجود کسانی که با کنجکاوی در پی شناخت فرهنگها و مردمان دیگر بودند از سالهای دور به چشم میخورده است. شخصیت بازرگان، یعنی کسانیکه شاید با انگیزه ثروتاندوزی و شاید با انگیزه ماجراجویی و شاید با هردو انگیزه راهی سفر میشدند. شخصیت ملوان، یعنی کسانیکه باز از سر ناچاری تن به سفرهای دریایی خطرناک میدادند یا صرفا کنجکاوی برای شناخت «دیگری» انگیزه آنها بود، اینها شخصیتهایی بودند که در تاریخ اروپا و به ویژه تمدن اسلام ردی از آنها دیده میشود. جهانگردان برای توصیف، نیاز به حرکت و به عبارت دیگر نیاز به سفر داشتند. در حقیقت این متفکران تلاش میکردند با شناخت مردمان و فرهنگها به درکی تازه دست یابند.از این روست که در طول این سالها با آثار بیشماری روبهرو میشویم که نام مسالک و الممالک ( راهها و کشورها )، صورتالارض (شکل زمین) و رحله (سفرنامه) را دربرمیگیرد. این مسیری است که جهانگرد در پی آن به دنبال بهترین توصیف عینی از فرهنگ دیگری و بر شمردن و تحلیل همه نهادهای تشکیلدهنده آن فرهنگ طی میکند و در این راه از جان و مال خویش مایه میگذارد.
زایایی فرهنگ
جهانگردی به عنوان یک نیروی محرک برای رشد اقتصادی کشور نقش مهمی ایفا میکند و این یک فرصت برای زایایی فرهنگ محسوب میشود. استانهای زیادی در کشور قابلیت رودررو شدن با جهانگردان را دارند و این امتیاز باعث توسعه و پیشرفت انواع آژانسهای مسافرتی، توسعه وپیشرفت وسایل حمل و نقل و توسعه راهها و فرودگاه، توسعه موسسات دیگر وابسته به صنعت جهانگردی و... میشود. اگر این روند ادامه پیدا کند چشمان مسئولان میراث فرهنگی کمی بازتر میشود و به فکر ایجاد موسسات و مراکز حفظ نگهداری از آثار باستانی و تاریخی میافتند. همانطورکه در سال 1964 از طرف سازمان ملل و براساس پیشنهاد كنفرانس بینالمللی ترانسپورت و جهانگردی آن سازمان در رُم تعریفی برای جهانگردی به تصویب رسید كه بدین شرح است: فرآیندی كه شخص یا گروهی به منظور تفریح، بازدید از نقاط دیدنی، معالجه، مطالعه، تجارت، ورزش و یا زیارت به كشوری غیر از كشوری كه در آن اقامت دارند، سفر كنند؛ مشروط براینكه حداقل مدّت اقامت آنها از 24 ساعت كمتر و از شش ماه بیشتر نباشد. تلاش در جهت كاهش وابستگی اقتصادی كشور به در آمدهای نفتی و استفاده بهینه از منابع طبیعی كشور از اهداف اساسی برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. این امر مستلزم گسترش سایر فعالیتهای ارزآور مانند جهانگردی و ایرانگردی است.
جهانگردی وانواع آن در عصر حاضر
با پیشرفت تکنولوژی و سهولت در در رفتوآمد، جهانگردی روح تازه به خود گرفت و بر شاخههایش روزبهروز افزوده شد؛ اما باز هم آن شور و شوق قدیم در آن دیده نمیشود. امروزه در کشور ما اکثر مردم تنها وجه تفریحی جهانگردی را میبینند و هر زمان که اسمی از «جهانگردی » یا «جهانگرد» برده میشود، صورت انسانهایی در ذهنشان تداعی میشود که با هدف تفریح، استراحت، گذراندن تعطیلات از سرزمین خود به سفر میروند . هیچ نوع جبههگیری علیه این تعریف نیست امــــا این تعریف در جایگاه خودش قرار میگیرد که همان «جهانگردی تفریحی» است. جهانگردی لایههای دیگری هم دارد؛ شما افرادی را در نظر بگیرید که به منظور شرکت در جشنهای بینالمللی، مراسم خاص، کنگرهها و کنفرانسها قصد سفر میکنند که این خود یک نوع جهانگردی سیاسی به حساب میآید. سالانه در کشورهای جهان، نمایشگاههای تجاری بر پا میشود که از اقصی نقاط جهان در آن شرکت میکنند و در تعاریف، این چارچوب مربوط به شاخه جهانگردی تجاری میشود.کافی است خبرهای ورزشی را دنبال کنید؛ فلان ورزشکاران کشور برای دور رقابتهای بازیهای آسیایی به کشور چین رفتند، این هم جهانگردی محسوب میشود، البته از نوع جهانگردی ورزشی. انواع دیگری هم از جهانگردی وجود دارد که نمونه بارز آن سالانه در کشور خودمان اتفاق میافتد. هرسال، هزاران مسلمان از کشورهای حاشیه خلیج فارس برای زیارت به مشهد مقدس میآیند یا برعکس آن سالانه هزاران ایرانی برای طواف خانه خدا به مکه میروند که این یک «جهانگردی مذهبی» محسوب میشود. گاه شرایط جوی و امراض مختلف میطلبد که پا به سفر بگذاری و در محیطی به دور از هرگونه آلودگی زندگی یا برای درمان به کشورهای مختلف سفر کنید؛ تمامی این انگیزهها ذیل «جهانگردی درمانی» قرار میگیرند که خود زیرشاخهای از جهانگردی است.
جهانگردی فرهنگی همراه با شوک فرهنگی
در سطور گذشته پیرامون جهانگردی و انواع آن صحبت کردیم امـــا از «جهانگردی فرهنگی» یعنی فردی که برای آشنایی با فرهنگ و هنر و آداب رسوم ملل مختلف قصد سفر میکند، حرفی نزدیم. جهانگردی فرهنگی یعنی نوعی ماجراجویی برای کشف دنیاهای دیگر که زندگی در آنها براساس برداشتهای متفاوتی از روند طبیعی امور جریان دارد، یعنی با اموری که شما بدیهی میپندارید متفاوت است. درعین حال، این ماجراجویی (در فرهنگها) خطرهای مخصوص به خود را داردکه آن شوک فرهنگی است. این واژه در اصل نوعی سردرگمی را توصیف میکند که فرد پس از غوطه خوردن در فرهنگی دیگر به خانه باز میگردد و دچار یک شوک فرهنگی میشود. همه چیزهایی که زمانی کاملا آشنا بودند، ناگهان غریبه میشوند، گویی شخص برای نخستین بار آن را میبیند. در نتیجه، همه چیز سوالبرانگیز میشود. معنی شوک فرهنگی صرفا واکنشی نسبت به وارد شدن به فرهنگی دیگر است و همین موضوع میتواند به اندازه کافی گیجکننده باشد. حتی اگر به خارج از مرزهای کشور هم نرفتید،کافی است خود را در حالتی تصور کنید که برای نخستین بار با گروهی از افراد جدید ملاقات میکنید، در این حالت شروع به فکر کردن درباره چیزهایی میکنید: چگونه راه بروید ، چگونه غذا بخورید و ... تمامی اینها حاکی از وجود شوک فرهنگی است.
جهانگردان ایرانی و تاریخ نویس خراسانی
از چهرههای معروف ایرانی میتوان ناصرخسرو قبادیانی را نام برد: اديب و شاعري که در عصر پنجم هجري در پي يک خواب تصميم گرفت به دنبال گمشده خود در عالم عرفان بگردد و از اين رو سفري هفت ساله را آغاز کرد؛ سفري که از مرو آغاز شد و به بلخ خاتمه يافت، اما در اين ميان از شهرهاي بسياري از ايران، ترکيه، سوريه، لبنان و فلسطين کنوني، مصر، سودان، عربستان و عراق کنوني ميگذرد که منبعی موثق برای محققان بهشمار میرود. یکی از مهمترین نکات در مورد سفرنامه ناصرخسرو دقتی است که او در توصیف مرحله به مرحله سفر خود به کار میگیرد. در این توصیفات استفاده از روش مشاهده مستقیم کاملا روشن است و خواننده میتواند همچون یک گزارش مصور آن را دنبال کند. توصیفهای دقیق جغرافیایی که در سراسر اثر دیده میشود، توصیفهایی درباره آداب و رسوم، معماری مسجدالحرام و بیت کعبه، مراسم زیارت و... تمامی اثر گرانبهای او را دربرمیگیرد. از دیگر جهانگردان و تاریخنگاران مشهور، میتوان مسعودی را نام برد که لقب «هرودوت اعراب» به او داده شده است. او مسافرتهای طولانی به سوریه، ایران، هند، سیلان، عمان، ارمنستان و... داشته است. از شاخصههای آثار مسعودی این است که برای نخستین بار در کنار شرح حال حاکمان، به مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور های گوناگون نیز میپردازد. از دیگر چهرههای جهانگردی میتوان به ابن خردادبه جغرافیدان، تاریخنویس خراسانی اشاره کرد. ابوالقاسم عُبیدالله که در خراسان به دنیا آمد، نویسنده اولین کتاب باقیمانده درباره جغرافیای اداری است. او راهنمایی برای مسافران نوشت و راه دریاییای را که از ریزشگاه دجله به خلیج فارس در نزدیکی ابله آغاز میشد و به چین و هندوستان میرسید، توصیف کرد.
شخصیت مارکوپولو
در مقابل چهرههای ایرانی و اسلامی، شخصیتی اروپایی ظهور کرد که از تجار ثروتمند ونیز بود؛ مارکوپولو ماجراجو و تاجر به نامی بود که از سال 1271 تا 1295 سفری طولانی را به آسیا همراه با پدرش نیکولو و عمویش مافئو به انجام رساند و کتابی از این سفر های خود باقی گذاشت. مارکوپولو به همراه عمو و پدرش در سال 1271 از طریق ترکیه، آذربایجان ایران، خراسان، بدخشان، پاکستان و با حرکت در مسیر جاده ابریشم به چین رسیدند و به عنوان مشاور به استخدام دربار کوبلای خان درآمدند.
منبع :
فکوهی، ناصر، تاریخ اندیشه و نظریههای انسانشناسی، نشر نی، تهران، 1381
1 - اسیوط: از استانهای کشور مصر در راستای رود نیل
2 - قوص: نام شهری در مصر و مرکز استان قنا، این شهر در کرانه خاوری رودخانه نیل و در حدود ۶۴۵ کیلومتری جنوب قاهره واقع شدهاست.
| چرا تنها کاندیدای اتاق مشهد رای نیاورد؟ |
|---|
| رونمایی از کلید دار جدید اتاق مشهد |
| ترمز تورم مسکن در مشهد |
| موانع بزرگ مبادلات مهندسی |
| فرصت رونق هتلهای مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .