دنیای اقتصاد در روز بزرگداشت حافظ بررسی می‌کند:

غزل سرای چیره دست

۲۰ مهر ۱۳۹۴ کد خبر : 1068
دنیای اقتصاد- گروه فرهنگ و هنر در زندگی همه ما گوشه‌ای وجود دارد که هر وقت دلتنگ و دل‌مرده می‌شویم به آنجا می‌رویم تا به خاطرات پناه ببریم و این خاطرات درست همان پلی هستند که مارا به جایی پرت می کنند که برایمان لذت بخش است.گوشه ای از این خاطرات با شعر پیوند خورده است و این شعر است که ما را به سمتی می‌برد تا آرام بمانیم و راحت تر زندگی کنیم.

گوشه‌ای از این اشعار و دیوان‌ها از کوچکی با تک تک‌مان همراه بوده و هر بار  خوانده شدن‌شان ما را به وجد آورده است چرا که شعر همیشه وجود دارد و زندگی می‌کند. از طرفی تاکنون شاعر هیچ‌گاه شعر را برای خود نگفته است و نمی‌تواند فقط برای خود بگوید. رَمبو می‌گوید «منْ دیگری‌ست.» و هوگو «آن‌گاه که من برای شما از خودم حرف می‌زنم، از شماست که سخن می‌گویم.» باز ژان دوهو می‌گوید «شاعر بیش‌تر آن کسی‌ست که الهام می‌دهد تا آن‌کس که الهام می‌گیرد. شعرها همیشه دارای حاشیه‌های بزرگ سفیدند، حاشیه‌های بزرگِ سکوت... این‌همه اشعارِ عاشقانه‌ بیهوده یک‌روز عاشقان را به‌هم می‌رساند... فهمیدن، مانندِ میل، مانندِ نفرت، از روابطی میانِ عاملِ فهم و دیگران تشکیل شده است ــ خواه این‌همه سنجیده باشد و خواه نسنجیده.» و تا این رابطه وجود نداشته باشد، شعری وجود ندارد و این شعر است که باعث می‌شود زندگی ادامه پیدا کند و مقداری از آن سختی‌ها رنگ و بوی دیگری بگیرد و قابل تحمل‌تر شود. شعر حافظ یک پدیده زیبای هنری است ، می‌توان آن را بدون توجه به آفریننده اش خواند و لذت برد. لذت بردن از شعر حافظ در گرو دانستن رویدادهای زندگی حافظ نیست، اما شناخت تاریخ اجتماعی زمان حافظ و آگاهی از رخدادهای زمانه او راهنمایی کارساز و راه گشای سودمند در فهم بسیاری از سروده های او خواهد بود.

حافظ و زندگی   

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ هجری قمری – ۷۲۹ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر اشعار او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند. او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او به گونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.

از جزئیات و پستی بلندی‌های زندگی شخصی شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی، آگاهی‌های دقیق و مستندی در دست نیست، متاسفانه شاعران و صاحبان تفکر بسیاری هستند که در این زمینه به سرنوشت حافظ دچارند و نمی‌توان در زندگی شخصی آن ها بسیار ریز شد. در واقع شاعر شیرین سخن شیراز در یک عمر طولانی چنان زیست که نه ردپای درستی از خود باقی گذاشت نه سرگذشتی که سایه او باشد و بتوان او را شناخت و آثارش هم آنچنان او را بازتاب نداد و به همین دلیل آنچنان که باید شناخته نیست و حتی ردی در شعر هم از او نیست و سرگذشت او آنقدر کم در شعرش رسوب کرده که نمی‌توان از خلال این اشعار سیمای واقعی او را به درستی طرح کرد.

نام او شمس الدین محمد بود که بعد‌ها به دلیل پیوستگی با قرآن و حفظ این کتاب آسمانی، «حافظ» لقب یافت. حافظ اهل شیراز است. در همین شهر به دنیا آمده، زندگی کرده و به جهان بینی خود رسیده است. هوای معتدل و محیط زیبای این شهر همواره مورد توجه حافظ بوده است. حافظ با دل و جان به این شهر زیبا دل بسته بود و به همین دلیل حضر را بر سفر ترجیح می‌داده است. در مورد نیاکان او هم ظن و گمان بسیار است، جد حافظ را شیخ غیاث الدین از اهالی تویسرکان - نزدیک همدان – پنداشته‌اند . مادرش را از اهالی شهر کازرون دانسته‌اند که در محله دروازه کارون شیراز مسکن داشته است. سال وفات او به گواه حافظ شناسان در حوالی 706 – 727 محتمل دانسته‌اند اما باز هم به این دوره ایراد هایی وارد است.

روزگار حافظ

زندگی حافظ در یکی از پرآشوب‌ترین دوران تاریخ ایران، میان هجوم عظیم مغول و تاتار سپری شد. امیرانی که در آن زمان بر ایران حکومت میکردند اغلب از نژاد بیگانگان بودند. فرمانروایی این حکام ثباتی نداشت. جنگ‌های خونین این مدعیان سلطنت میان اعضای سلسله، میان پدر و پسر، میان برادران هیچ امید قرار و دوامی در وضع سیاسی و اجتماعی کشور باقی نمی‌گذاشت

حافظ در چنین فضایی بالیده است. شاید به همین دلیل است که از پس هزارتوی تاریخ؛ غریوی خاموش بر می‌دارد و همه عالم را امیدوار می‌کند. به هر روی حافظ شاعر غزل سراست اما برش‌هایی از مسائل اجتماعی در شعر منعکس می‌نماید. حافظ با دو سلسله که بر فارس و نواحی اطرافش حکومت می‌کردند معاصر بوده است : آل اینجو و آل مظفر

از آل اینجو با جلال الدین مسعود شاه و برادر کوچکش شاه شیخ ابواسحاق اینجو روابطی داشته است اما شخصیتی که حافظ به او علاقه فراوان داشته ابو اسحاق اینجو است که در بین حاکمان فارس بسیار فرهنگ دوست و خوش برخورد بوده و با طبع کریم و دستی سخاوتمند مورد ستایش شاعران خاصه حافظ واقع گشته است و از آل مظفر با امیر مبارزالدین که او را محتسب می خواند، شاه شجاع، شاه یحیی و شاه مظفر و شاه زین العابدین معاصر بوده و از میان اینان با شاه شجاع روابط حسنه و طولانی داشته است.

 

 

ناپیوستگی‌های ظاهری شعر حافظ

شعر حافظ را و گاهی نیز ابیاتش را مستقل فرض کرده اند تا بتوانند با فرو ریختن کلیت غزل‌ها از گزند انتقاد او در امان باشند، اما در روزگار معاصر، مساله استقلال ابیات و عدم انسجام ساختاری غزل‌ها را طنز حافظ شمرده‌اند. چنین تصوری موجب شده ارزش واقعی شعر وی پنهان بماند، همچنین نسبت به عناصر و شخصیت های غزل‌ها، دیدگاه های مختلف و متضاد رواج بیابد. بسیاری از تاویل‌های بی پشتوانه نیز بر اساس همین توجه نکردن به انسجام متن غزل‌ها شایع شده است، زیرا گزاره های ابیات را مستقل فرض کرده‌اند.

برخی محققان برای رعایت توالی ابیات با جابجایی یا حذف ابیات خواسته‌اند ناپیوستگی معنایی غزل‌ها را اصلاح کنند،در حالی که ناپیوستگی نیست که لازم باشد آن را اصلاح کنند؛ این ناپیوستگی‌ها ظاهری و جز ذات غزل حافظ است و باید گفت زمانه‌ای که حافظ در آن به سر می‌برد، باعث ایجاد چنین شکل گفتاری گشته است. زمانه فقط سبب ایجاد ایهام و طنز نگشته، بلکه یکی دیگر از مصداق‌های آن ایجاد شیوه‌های مختلف گفتار است که برخی به سبب دردک نکردن،آن را استقلال ابیات خوانده‌اند. ساختار بعضی از غزل‌های حافظ ساده است، نظیر غزل های عاشقانه و مواردی که به وصف می‌پردازد. در این موارد، محققان عمدتا به انسجام معنایی غزل معتقد شده اند، لیکن ساختار بسیاری از غزل‌های حافظ پیچیده است، مثل غزل‌هایی که حاوی مفاهیم رندانه است.

ويژگي‌هاي شعر حافظ

حافظ مردی بود ادیب، عالم به دانش‌های ادبی و شرعی و مطلع از دقیقه‌های حکمت و حقیقت‌های عرفان. استعداد خارق‌العاده‌ فطری او به وی مجال تفکرهای طولانی، همراه با تخیل‌های بسیار باریک شاعرانه می‌داد و او جمیع این موهبت‌های ربانی را با ذوق لطیف و کلام دلپذیر استادانه‌ی خود درمی‌آمیخت و از آن میان شاهکارهای بی‌بدیل خود را به‌صورت غزل‌های عالی به‌وجود می‌آورد.

الف)صنايع ادبي در شعر حافظ

حافظ در بكارگيري انواع علوم بلاغي و صنايع ادبي از بديع و بيان و معاني از همه شعراي قبل از خود و معاصران گوي سبقت برد و پس از او نيز كسي به پاي او نرسيده است. حافظ از ايهام بيشتر از همه صنايع استفاده كرده  به گونه‌اي كه جزء مختصات سبكي او درآمده است و عده‌اي معتقدند كه حافظ نخستین بار اين صنعت را كشف كرده و ظرفيت‌هاي هنري آن را دريافته است. همان‌گونه كه گفته شد در بديع معنوي بيشتر به ايهام و انواع آن پرداخته و در بديع لفظي به انواع جناس، در بيان عمده توجه او به استعاره است و از طرف ديگر تلميح و طنز زيور اشعار او گرديده است.

ب) مضامين و درون مايه شعر حافظ

به طور كلي مي‌توان درون مايه اشعار حافظ را به سه دسته «عارفانه، عاشقانه و رندانه» تقسيم كرد :

البته آن گونه كه در نگاه اول نيز مي‌توان دريافت غزل‌هايي كه بتوان به طور كامل در اين دسته بندي گنجاند بسيار اندك اند بعضي غزل‌ها هستند كه ادبيات يا بيتي از هر سه دسته در آن جاي گرفته است. شعر حافظ را مي‌توان از منظري ديگر نماينده سه جريان عمده شعري قبل از او دانست كه عبارت بودند از شعر مدحي، عرفاني و عاشقانه. حافظ با زبان ايهام و طنز به مسائل حاد اجتماعي دوره خود پرداخته و با نوع شاهان متظاهر و زاهدان ريايي و صوفيان دروغين به مبارزه پرداخته است.

حافظ روشنفکر عاصی

حافظ یک روشنفکر عاصی و بدبین است. هیچ طرح و برنامه مشخصی نه برای خود دارد و نه برای دیگران. روزگار حافظ، روزگار زهد فروشی و ریاورزی بوده‌است. آنان به‌جای آن‌که به‌راستی مردان خدا باشند و روندگان راه حقیقت، اغلب خرقه‌داران و پشمینه‌پوشانی بودند که بویی از عشق نبرده، به تندخویی شهرت داشتند و پای از سرای طبیعت بیرون نمی‌نهادند. در برابر صوفی، حافظ از عارف، با نیکویی و احترام یادکرده است. او باده نوشی را برتر از زهدفروشی ریاکاران می‌داند. برخی حافظ را مانند نیچه و گوته فیلسوفی حساس به مسائل وجودی انسان می‌دانند که آزاداندیش، دروغ ستیز و ضدخرافات است. عرفان حافظ او را به اعماق محصور راهب منشان متعصب نمي‌كشاند بلكه اخلاق فردي توأم با اخلاق اجتماعي را در حافظ به تعالي مي‌رساند تا آنجا كه شديدترين انتقادات به بداخلاقي‌هاي فردي و اجتماعي را مي‌توان در اشعار حافظ مشاهده كرد. نظام هستی در اندیشه حافظ همچون دیگر متفکران عارف، نظام احسن است، در این نظام گل و خار در کنار هم معنای وجودی می‌یابند و انتظار رسیدن به فضایی آرمانی از مفاهیم عمیقی است که در سراسر دیوان حافظ به صورت آشکار و پنهان وجود دارد، حافظ گاه به زبان رمز و سمبل و گاه به استعاره و کنایه در طلب موعود آرمانی است. اصلاح و اعتراض، شعر حافظ را سرشار از خواسته ها و نیازهای متعالی بشر کرده است.

حافظ گاهی رند را ستایش می کند. اما منظور او لزوما  بی‌کارِگان  بی‌عار نیست. منظور او کسی است که لابد فرهیخته است اما دلبستگی به دنیا و وابستگی به مقام و موقعیت، او را به دروغ‎گویی و انکار حقیقت و در پیچیده شدن در شبکه ای از روابط و مصالح گروهی نکشانده است. از جنبه‌ای این دقیقا همان تلخ اندیشی و اوج بدبینی و بی‌اعتنایی به همه چیز است که حافظ در کلام خود آن را مدام پنهان می‌کند اما باید کوشید تا آن را پیدا کرد و به آن پرداخت.

« منبع خبری : دنیای اقتصاد » آخرین ویرایش : ۲۰ مهر ۱۳۹۴, ۱۱:۳۳


نظر سنجی دنیای اقتصاد

اخبار تصویری

پیشخوان خبر

یادداشت ها