به لحاظ تاریخی نیز از دوران صفویه هیاتهای مذهبی امام حسین (ع)شکل گستردهای پیدا کردند و علاوه بر تاثیرات آیینی تاثیرات فرهنگی هم در آن دوران وجود داشته است و در همین زمان است که بطور مثال علم که در ایران قدیم وجود نداشت با تاثیرپذیری از صلیب اروپاییان وارد فرهنگ ایران زمین شد و هماره این تقابلها و تاثیرپذیریهای فرهنگی و مذهبی وجود داشته و دارند، پس میتوان گفت تعزیهخوانی بهعنوان یک واژه عربی و به معنای عزاداری و برگرفته از فرهنگ نمایش منحصر به فرد ایرانی است. متاسفانه از اوایل حکومت پهلوی رضاشاه با برچیدن و مقابله کردن با مراسم تعزیه خوانی مقدمات اولیه رنگ باختن این مراسم آینی، مذهبی و فرهنگی ایرانی را فراهم کرد و لذا تحریفات بسیاری دستخوش این عنصر هنری-مذهبی شد. برای روشن شدن بیشتر این مهم به سراغ هنرمند پیشکسوت شهرمان، سید محسن مصطفی زاده، شاعر، مدرس و پژوهشگر تعزیه میرویم تا در این باره بیشتر بدانیم.
راجع به تعزیه، پیشینه تعزیه در ایران و بهطور خاص، خراسان برایمان بگویید؟
این واژه به معنای برگزار کردن عزاداری است، اما این واژه از یک کلمه تصرف کرده و صرفا محدود به معنای لغوی آن نمیشود و تبدیل به یک اصطلاح و معانی گستردهای شده و نیاز به بررسی تاریخچه آن احساس میشود. طبیعی است که در تفکر و فرهنگ و اعتقادات ما مسائل اجتماعی به معنای عزاداری سیدالشهدا گره خورده است، انگیزه اصلی از تعزیه به سیداشهدا برمیگردد. از واقعه عاشورای سال 61 هجری و شهادت امام حسین و همراهانشان به مرور این جریان تاریخی و غمباری که اتفاق میافتد به دلیل اینکه قهرمانان یاران امام حسین و عزیزان و فرزندانشان هستند و یک حرکت انقلابی و مظلومانه رخ میدهد این مسئله هرگز فراموش نشده و در جامعه به مرور این مسئله و مبارزه با ظلم مطرح میشود و اثرات این واقعه در زمینههای هنری هم متجلی میشود و به مرور این واقعه کربلا همه ابعاد جتماعی و اعتقادی مردم را در برگرفته و بر روحیه مبارزه جهانی تاثیر میگذارد. در هنر هم این تاثیرگذاری را داریم در نقاشی، شعر، ادبیات و از جمله در جلوههای هنری هم این تاثیرگذاری نمود پیدا میکند که یکی از اینها وقایع نگاری روز عاشورا است. با استناد به واقعه کربلا، گروهی هنرمند این وقایع نگاری را به صورت منظوم و قابل فهم عامه مردم بیان میکنند به دلیل اینکه در سالهای گذشته عموم مردم سواد خواندن و نوشتن نداشتند وقایع عاشورا توسط گویندگان به سمع و نظر مردم میرسید و به این ترتیب از نسلی به نسل دیگر انتقال مییافت. در بیان این وقایع احساسات عرفی و عاطفی و عامیانه نیز به وفور افزایش پیدا میکند لذا وقتی هنرمندان این وقایع را به صورت شعر و مراسم برای عرضه در مراسم عاشورا تهیه میبیندد کم کم این مراسم عزاداری تبدیل به یک رسم میشود و جایگاه ویژهای پیدا میکند.
شیوه بیان تعزیه بهصورت منظوم و با بیان آواز بوده است و تعزیه خوانان با گوشه های ایرانی آشنایی داشتند راجع به این بیشتر توضیح دهید؟
ذهن ما ایرانیها سماعی است و ما بار معنوی را بیشتر از طریق گوش جذب میکنیم تا چشم، برای همین هنرهای تصویری کمتر از هنرهای کلامی و ادبی و موسیقیایی در بین ما ایرانیان رواج داشته است. در تعزیه گوشههای موسیقی برای تاثیر بیشتر بهصورت منظوم و ریتمیک بیان میشود. اگر متون تعزیه را نگاه کنید میبینید که منظوم است چون ما ایرانیها همیشه عادت به شعر شنیدن داشته ایم. به مرور این آهنگها و گوشهها و دستگاههای موسیقی ایرانی در بیان تعزیه ورود پیدا میکند و میبینیم که بخشهایی از گوشههای موسیقی ایرانی بخاطر استفاده شدن آن در تعزیه تا به امروز باقی مانده است. در تعزیه بعضی از این گوشههای موسیقی ایرانی کاربرد داشته است و به مرور برای اینکه هر نقشی در تعزیه یک آهنگ خاصی را مینواخته است و به دلیل تعدد دستگاهها و سازهای موسیقی، متاسفانه امروز این گوشههای موسیقی فراموش شده اند و یا تعزیه خوانان تسلط و دانش کافی برای ارائه آن را ندارند.
آیا تعزیه یک فرهنگ ایرانی نیست؟ راجع به مرسوم بودن تعزیه در ایران از زمان سوگ سیاوش برایمان بگویید؟
مسئله ریشهیابی تعزیه به لحاظ تاریخی و اساطیری و فرهنگی متفاوت است، در همه فرهنگها مسائل شادی و غم وجود داشته است اگر بخواهیم ریشهیابی اساطیری کنیم بله برمیگردد به مراسم سوگ سیاوش اما وقتی از مراسم تعزیه در ایام محرم حرف میزنیم ریشه آن برمیگردد به مراسم عزاداری سیدالشهدا. به این لحاظ که سوگ سیاوش یک تفکر اساطیری است چون سیاوش در شاهنامه اسطوره است و بهطور مظلومانه و ناجوانمردانهای کشته میشود، در تفکر و اندیشههای ایرانی این سوگ برگزار میشده است این سوگواره برگزار کردن یک تفکر اسطوره ای است. با این وجود تعزیه سید الشهدا فقط در ایران اتفاق میافتد و سابقه اولیه آن در دوران دیالمه اولین سلسله پادشاهی ایران است که در مقابل خلفای بنی عباس قد علم میکنند. در این دوران به دلیل شیعه بودن حکومت ده روز اول محرم را تعطیل میکنند و این تعطیلی و مراسم برگزار کردن اهمیت عاشورا را بیان میکند و ابعاد دیگر هنری را مثل شعر و موسیقی داخل این مراسم هنری میآورند اما کسی که به مراسم عزاداری میرود صرفا برای تماشاچی بودن نیست.گاهی امروزه تعزیه را به چشم یک تئاتر یا نمایش میبینند درصورتیکه اینگونه نیست، همان طور که دویست الی سیصد سال پیش اروپاییان در برخورد با تعزیه چنین کردند، آنان که اعتقاد به این واقعه و دانش آن را نیز نداشتند از تماشای این مراسم حیرت میکردند و فکر میکردند که نمایش است و بخاطر جاذبه نمایشی جذب تعزیه میشدند، چون اعتقاد قلبی به این مراسم نداشتند. پس باید در اینجا هنر وسیله ای باشد تا تعزیه را از بعد مذهبی و رسالت مبارزهای آن نگریست.
دلیل به انزوا رفتن تعزیه چیست؟
دلایل متعددی دست به دست هم داده اند، به انزوا رفتن تعزیه از بعد هنری به این معناست که تعزیه آن جاذبه سابق را از دست داده است چون با آمدن جلوه های ویژه هنری، (صنایع فرهنگی) سینما و... پیشرفتهای فنی و علمی، حتی مطالعه هم جاذبه اش را از دست داده است و هر عنصر فرهنگی جدیدی که میآید عناصر فرهنگی گذشته را کنار میزند. تعزیه به لحاظ محتوا از دست نرفته اما جلوه های هنری آن به دلیل پرداخت نشدن کافی و شافی متناسب با دنیای مدرن، طبیعی است که کمرنگ شود. البته این یک بعد آن است، ابعاد اجتماعی، سیاسی و ... هم هست در دوران قاجار تعزیه دچار پز فکری میشود چون تنها جلو هنری بوده که در مقابل بیگانه و آشنا ارائه میشده است و هرکسی در گوشهای تکیهای داشته که در زمان رضا شاه که با جلوههای مذهبی مبارزه و مقابله شد با این جلوه از تعزیه هم مخالفت میشود. متفکرانی هم که غلطها و تحریفهایی که در متنهای تعزیه میدیدند و میبینند با برگزاری آن مخالفت میکنند و عدهای از روشنفکران هم به دلیل مبارزه با سنت گرایی با آن مخالفت میکنند، پس به دلایل متعددی با برگزاری تعزیه مخالفت میشده است و همه اینها کمرنگ شدن این عنصر فرهنگی و اجتماعی را تشدید میکند.
آیا تعزیه را نباید بیشتر با روضه خوانی و مداحی مقایسه کنیم تا تئاتر و سینما؟ الان بیشتر تعزیه خوانی رواج دارد یا روضه خوانی و مداحی؟ تفاوت این سه را هم بگویید؟
تعزیه چون همه ابعاد فرهنگی و هنری و تاریخی را در خود دارد چند وجهی است، بحث این است که در این ایام قرار بر این است که موارد تاریخی و نهضت ابا عبدالله الحسین را بیان کنیم و از احساساتی که در بین مردم و ارادت آنان به خاندان ائمه است بهره ببریم، تحریفزدایی کنیم. حال یا از طریق روضه خوانی یا از طریق تعزیه، در تعریف روضه خوانی باید گفت، در قرن دهم هجری قمری ملاحسین کاشفی با نوشتن کتابی به نام روضه الشهدا، جریان روضه خوانی را در ایران رواج میدهد که درآن کتاب وقایع مختلف تاریخ اسلام را بیان کرده است، وکسانیکه سواد داشته اند گوشههایی از این کتاب را برای مردم بیسواد میخوانده اند و مردم گوش میدادند و بعدها نام این کار کتاب روضه الشهدا خوانی و بعدها به روضه خوانی تغییر پیدا کرد، پس روضه خوانی در ایران به لحاظ تاریخی یعنی کتاب روضه الشهدا خوانی و کم کم دیگر آن کتاب حذف شده و بر اساس حفظیات خوانندگان ارائه میشده و اکنون نیز همینگونه است.
| لزوم تجدیدنظر در سهم خراسان رضوی از بودجه |
|---|
| جزئیات خسارت حادثه اسلامقلعه |
| روایت عدم اهلیت تصمیمسازان |
| احتمال کاهش معاملات مسکن در ماههای آینده |
| درآمد نیمه اول سال؛ 2322 میلیارد تومان |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .