«دنیای اقتصاد» بررسی می‌کند:

فرهنگ، بازتابی از رفتار یک جامعه

۱۱ آبان ۱۳۹۴ کد خبر : 1121
دنیای اقتصاد،گروه فرهنگ و هنر- 14 آبان روز فرهنگ عمومی است. شورای فرهنگ عمومی 14 آبان‌ماه را در تقویم سال 1387 به نام «روز فرهنگ عمومی» نام‌گذاری کرد. در چهارصد و شصت و ششمین جلسه این شورا روز 14 آبان که مصادف با تصویب آئین‌نامه شورای فرهنگ عمومی است، به نام روز فرهنگ عمومی مصوب گردید. در این جلسه همچنین اصلاحات دستورالعمل اجرایی آئین‌نامه نام‌گذاری شهرها، خیابان، اماکن و مؤسسات عمومی بررسی و تصویب شد.

برای فهم فرهنگ عمومی نیاز است تا ابتدا واژه‌ فرهنگ را فهم کنیم و سپس به تفاوت تعاریف شقوق مختلف فرهنگ بپردازیم و با درک آن‌ها واژه‌ فرهنگ عمومی را بفهمیم. فرهنگ از جمله مفاهیمی است که ارائه‌ تعریف برای آن کاری سهل و ممتنع به حساب می‌آید. رسیدن به یک تعریف جامع در این امر شاید مسأله‌ای غیرممکن باشد. ریموند ویلیامز یکی از مقالات خود را این گونه آغاز می‌کند که واژه‌ فرهنگ «یکی از دو یا سه واژه‌ پیچیده در زبان انگلیسی» است. برخی نوشته‌ها تا 164 تعریف مختلف از فرهنگ ارائه داده‌اند. فرهنگ عمومی نیز از وضعیت مشابهی برخوردار بوده و حرف و حدیث فراوانی را به‌دنبال خود آورده است. فرهنگ را می‌توان ارزش‌هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می‌کنند، و کالاهای مادی که تولید می‌کنند، تعریف کرد. ارزش‌ها آرمان‌های انتزاعی هستند، حال آنکه هنجارها اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار می‌رود آن‌ها را رعایت کنند و این هنجارها نشان‌دهنده «بایدها» و «نبایدها» در زندگی اجتماعی هستند. هنگامی که واژه فرهنگ را در گفت‌وگوهای معمولی هر روزه به‌کار می‌بریم، اغلب  فرآورده‌های متعالی ذهن مانند هنر، ادبیات، نقاشی و... را درنظر داریم و ذهن به سمت آن‌ها حرکت می‌کند. اما می‌توان گفت فرهنگ به مجموعه شیوه زندگی اعضای یک جامعه اطلاق می‌شود.

پیچیدگی فرهنگ عمومی

می‌توان فرهنگ عمومی را به مسأله خاصی محدود کرد و در همان حیطه پیرامونش نوشت. این ویژگی فرهنگ عمومی است که خود را نشان نمی‌دهد، ظهور ندارد اما حضور دارد، دیده نمی‌شود اما احساس می‌شود. حد ومرز، طول و عرض و مختصات ندارد اما لمس می‌شود،‌ درک می‌شود، نقل می‌شود، تعقل می‌شود، تحلیل می‌شود ، اصلاح می‌شود، فاسد می‌شود، افساد می‌کند، اصلاح می‌کند، ضعیف می‌شود، قوی می‌گردد،  نهان گشته، ‌آشکار می‌شود و اساسا پیچیده است. هیچ فرهنگی نمی‌‌تواند بدون جامعه وجود داشته باشد. اما همان‌گونه، هیچ جامعه‌ای بدون فرهنگ وجود ندارد. بدون فرهنگ، ما اصلا انسان به معنای که معمولا این اصطلاح را درک می‌کنیم، نخواهیم بود؛ نه زبانی خواهیم داشت که با آن مقاصد خود را بیان کنیم و نه هیچ‌گونه احساس خودآگاهی و توانایی تفکر و تعقل ما نیز که با آن مقاصد خود را بیان کنیم. فرهنگ عمومی جزیی از نظام فرهنگی جامعه است که اجبار رسمی از آن حمایت نمی‌کند ودر مقابل وجوهی از فرهنگ قرار می‌گیرد که دولت خود را مکلف به حراست از آن  می‌داند. فرهنگ عمومی مانند کل نظام فرهنگی و فرهنگ، در چهار وجه ظاهر می‌شود: درونی، روانی، نمادی و نهادی و آثار و از این رو می‌توان رگه‌های فرهنگی عمومی را در همه این جلوه‌ها یافت و در کنار فرهنگ رسمی، در همه حوزه‌های زندگی اجتماعی، خانواده، ‌حکومت، ‌اقتصاد وآموزش و پرورش و نظایر این‌ها حضور دارد. از این رو نمی‌توان آن را به حوزه مشخصی محدود کرد. با تلقی ذکرشده از فرهنگ عمومی (تقابل آن با فرهنگ رسمی) اکنون می‌توان تاثیر این دو حوزه فرهنگ را برهم، عوامل موثر بر تفسیر آن، مکانیسم‌های تحول و تفسیر، کارکرد آن در نظام اجتماعی، میزان تناسب آن را به فرهنگ رسمی مورد بررسی قرار داد و براساس این شناخت به تغییر و اصلاح آن پرداخت.

دستگاه‌های ارتباط جمعی و فرهنگ عمومی

دستگاه‌های ارتباط جمعی و وسیاست‌گذاری های مربوطه همانقدرکه می‌توانند مفید باشند و باعث شوند مخاطب همدلی کند و با آن‌ها ارتباط بگیرد در دراز مدت می‌توانند موجب ایجاد و یا تغییر فرهنگ نیز بشوند. صنایع تکنولوژی فرهنگی مانند رادیو، تلویزیون، ویدئو، ماهواره تا ضبط و پخش موسیقی، فیلم، داستان و ... در کنار سایر اهدافی که دنبال می‌کنند و شاید بخشی از آن سرگرمی باشد، هدف‌های تبلیغی نیز دارند و در حوزه فرهنگی در تغییر و ایجاد فرهنگ موثر هستند. این امر، خاص دوران پخش و نشر و وسایل ارتباط جمعی است که آن را با عنوان صنعت فرهنگ می‌شناسند. این اصطلاح که توسط مکتب فرانکفورت به کار رفت، بر اهمیت توجه به شیوه‌های فرهنگ‌سازی در جهان فرهنگ‌پذیر امروز اشاره دارد. صنعت فرهنگ در راستای خدمت به اهداف تبلیغات برای ترویج کالاها و محصولات خود از ابزار و لوازم بسیار متنوعی سود می‌جوید. امروزه در دوران ما می‌توان ادعا کرد که شبکه‌های گسترده اطلاعات و ارتباطات با تمرکز بر فرهنگ دیداری قادر به تغییر جهان هستند. اگر برای انتقال اندیشه از طریق قلم به خواندن و نوشتن نیاز است، عامل انتقال اندیشه و اطلاعات در دوران جدید زبان مشترک تصویر است که آسان، خوانا و در دسترس همگان است.کتاب و مطبوعات که در عصر روشنگری و صنعتی شدن در قرون گذشته عامل انتقال اندیشه‌های بشری بود، در دوران ما تصویر و فرهنگ دیداری به عنوان عامل ایجاد یا تغییر فرهنگ به‌کار می‌رود. صنعت سرگرمی که در ابتدا با فیلم، رمان و بازی و تفریح آغاز گشت در دوران ما عامل حیاتی جهت تغییر در فرهنگ‌ها شده است و در حفظ و کنترل فرهنگ عمومی توجه به این صنعت، دشوارترین کار در فرهنگ است، زیرا راهی گشوده برای تمام فرهنگ‌هاست، راهی برای رشد و یا تخریب.

کتابخوانی؛ ارتقاء فرهنگ عمومی

«کتاب خواندن در پاریس، توجه هرکسی را به خود جلب می‌کند. هرکس را می‌بینی یک کتاب در دست دارد و تند تند مشغول مطالعه است. سن و سال هم نمی‌شناسد، سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمی‌شناسد. انگار همه در یک ماراتن عجیب گرفتار شده‌اند و زمان درحال گذر است. واگن‌های مترو گاهی واقعا آدم را یاد قرائت‌خانه می‌اندازند، مخصوصا اینکه ناگهان در یک مقطع خاص کتابی گل می‌کند و همه مشغول خواندن آن می‌شوند... فضای پاریس هیچ بهانه‌ای برای مطالعه نکردن باقی نمی‌گذارد.»

منصور ضابطیان در بریده‌ای از کتاب خود چه خوب غنای فرهنگی یک کشور را در برابر فقر فرهنگی جامعه نشان می‌دهد. اینجا هم کتابخانه دارد ولی وارد یکی از آن‌ها که می‌شوی، حس می‌کنی چقدر تنها مانده‌اند و مشتاق‌اند تا دست گرمی صورت‌شان را نوازش و غبارشان را محو کند.کتاب‌ها مانند کودکان معصومی، همه مرتب و منظم، پشت به پشت، ساکت و صبور ایستاده‌اند و حتی از وهم تنهایی گاهی به خود می‌لرزند. کتاب‌های اینجا چقدر مهجورند و آدم‌های شهر چقدر نامهربان. ‌بی‌توجهی به همین مسأله باعث شده است، سرانه مطالعه هر سال کمتر شود. كتاب و كتاب‌خواني و ميزان گرايش به مطالعه، امروزه يكي از شاخص‌هاي توسعه به شمار مي‌رود. بررسي‌ها نشان مي‌دهد مطالعه و كتاب‌خواني وضعيت مطلوبي در ايران ندارد و عمدتا مردم ايران از خريد و يا مطالعه كتاب گريزانند و اقدامات لازم و جدي جهت ترويج و اشاعه فرهنگ مطالعه صورت نگرفته است، درصورتی‌که بهای یک وعده غذای گران قیمت را در رستورانی شیک پرداخت می‌کنند اما حاضر نیستند برای ذهن بیمار خود اندکی بها بپردازند.

براي رفع موانع و ايجاد زمينه و بستر لازم جهت ترويج و توسعه فرهنگ مطالعه، نهادهاي مختلف در پنج بخش، شامل خانواده، مدارس و نظام آموزشي، كتابداران و كتابخانه‌ها، دولت و رسانه‌هاي گروهي و ناشران و كتاب‌فروشي‌ها ، بايد با رفع مشكلات موجود، هم‌سو و هم‌هدف، به سمت مشخصي حركت كنند.

ممنون که مهربونی

این روزها گوشه و کنار خیابان‌های مشهد بیلبوردهایی دیده می‌شود که روی آن بزرگ نوشته شده است: «ممنون که مهربونی». مهربانی این روزها تبلیغ می‌شود و بسیار خوب است چون باعث می‌شود افراد یک جامعه در برخورد با دیگر افراد، احساس بهتری داشته باشند و مشکلات کمتری در جامعه به‌وجود بیاید چرا که ازجمله بارزترين نمودهاي فرهنگ عمومي در يك جامعه، بدون شك بالابردن آستانه تحمل افراد آن است. جامعه‌اي با مردم عصبي و كم‌طاقت  بسترساز بسياري از ناهنجاري‌ها و مشكلات اجتماعي است كه در درازمدت به صورت يك معضل و مشكل اساسي و بنيادين رخ مي‌نمايد.کافی است دقایقی از خانه بیرون بیایید و در خیابان قدم بزنید. مردمی را می‌بینید که قدم می‌زنند و می‌دوند و به دنبال چیزی هستند که خودشان هم نمی‌دانند چه چیزی است. حال کافی است شما در این میان اشتباهی بکنید تا متوجه شوید چگونه این خشم و این آستانه تحمل پایین به چشم می‌آید. از مهمترين مختصات جامعه‌اي با آستانه تحمل پايين، زير پا گذاشتن حقوق اجتماعي ساير افراد جامعه است. اين موضوع در ريزبينانه‌ترين حالت آن در صف نانوايي و در برجسته‌ترين حالت آن که در رانندگي و مخاطرات پيش روي آن است،  قابل‌ارزيابي است. فقدان فرهنگ گفت‌وگو در بين بسياري از افراد موضوعي به مراتب با اهميت‌تر از ديگر موضوعات است. تقويت فرهنگ گفتگو از طريق فعاليت‌هاي فرهنگي و اجتماعي تا حد زيادي مي تواند از خشونت‌ها و درگيري‌هاي اجتماعي افراد بکاهد. اين درحالي است که افراد جامعه از کودکي، آموزش‌هاي لازم براي گفت‌وگو را از نهادهايي مانند خانواده و مدرسه دريافت نمي‌کنند و با روحيه‌اي که مبتني بر گفت‌وگو و درک متقابل نيست وارد زندگي اجتماعي مي‌شوند. در اين راستا لازم است آموزش و پرورش اقدامي اساسي براي نهادينه کردن فرهنگ گفت‌وگو، راه‌هاي برقراري ارتباط و گفت‌وگو با ديگر افراد جامعه انجام دهد.

در اين رابطه جاي خالي آموزش مهارت‌هاي زندگي، کنترل هيجان و خشم و مديريت بحران احساس مي‌شود. اين آموزش‌ها از طرق مختلف بايد به افراد جامعه داده شود. يکي از مهمترين مراکزي که مي‌توان به آن اشاره کرد، مدرسه است. آموزش و پرورش نقش مهمي در آموزش شيوه‌هاي درست رفتاري به دانش‌آموزاني دارد که در آينده مي‌خواهند وارد جامعه شوند، بنابراين به نظر مي‌رسد لازم است چنين آموزش‌هايي از سطح مدارس شروع شده و در هر سال تحصيلي به فراخور سن دانش‌آموزان ادامه يابد. رسانه‌ها نيز ضلع مهم ديگر چنين آموزش‌هايي هستند، مطبوعات و صداوسيما مي‌توانند با درج تحليل‌هاي کارشناسي و پخش فيلم‌ها و سريال‌هاي آموزنده در اين رابطه تاثيرگذار باشند. خانه‌هاي فرهنگ، مکان‌هاي ورزشي و ساير اماکن فرهنگي نيز از موارد موثري هستند که مي‌توان از آن‌ها نام برد.

 

 

« تهیه کننده : ضحی زردکانلو » « منبع خبری : دنیای اقتصاد » آخرین ویرایش : ۱۱ آبان ۱۳۹۴, ۱۰:۰۲


نظر سنجی دنیای اقتصاد

اخبار تصویری

پیشخوان خبر

یادداشت ها