قصه امیر ارسلان را نقیبالممالک اندکی پیش از 1309 انتشار داده که نزدیک به 20 سال پیش از انتشار کنتِمونتکریستو صورت گرفته است. قراینی نشان میدهد که راوی قصه نه تنها برخی از مضامین این رمان تاریخی را مورد استفاده قرار داده، بلکه از شگرد روایی آن نیز سود جسته است و من دو فصل از کتاب حاضر را به این مهم پرداخته و اختصاص دادهام.
آنچه غریب مینماید، این است که «بالائی» در پیدایش رمان فارسی،12صفحه از کتاب خود را به تحلیل سبکشناختی کنتِمونتکریستو اختصاص داده اما با این همه متوجه یکسانی مضامین و شگردهای این رمان تاریخی فرانسوی و امیرارسلان نشده است. با توجه به این که بالائی فرانسوی است و در 1979 از دانشگاه «نانتر پاریس» دکترای ادبیات تطبیقی گرفته است، این بیدقتی برایم شگفتانگیز بود. اما افزون بر این دو منبعی که من دریافتم، مطابق تحقیق استاد «محجوب»، امیرارسلان مضامینی را هم از کتابهایی مانند «رموز حمزه»، «چهل طوطی» و « اسرار قاسمی» در قصه امیرارسلان ردیابی کردهاست.
سومین منبع مطالعه برای شناخت کلی امیرارسلان، مقاله « افسانهای شیرین» در جلد دوم کتاب دیداری با اهل قلم (1357) نوشته دکتر غلامحسین یوسفی است. کوشش این استاد گرانمایه ادبیات فارسی دانشگاه مشهد (فردوسی کنونی) در بررسی و نقد ادبیات داستانی و شعر فارسی معاصر در روزگاری که استادان این رشته از دوره قاجاریه و آن هم تا مقطع جنبش مشروطیت (1285 ش / 1324 ق. ) فراتر نمیرفتهاند، شایسته تقدیر است.
منبع ارزشمند دیگری که تا اندازهای به برخی گوشههای تاریک این اثر ماندگار پرداخته، مقدمهای است که منوچهر کریمزاده بر ویرایش و چاپ تازه امیرارسلان با عنوان کتاب مستطاب امیرارسلان نامدار در سال 1379 نوشته و در آن به تأثیر سفرنامه ناصرالدین شاه بر این قصه پرداخته است (کریم زاده ، 1379 ، 18-17). این داوری محمدعلی علومی در مصاحبهای با «ایبنا» که امیرارسلان به برخی از عناصر داستان از قبیل هول و ولا، فضاسازی، شخصیتپردازی و حتی لحن در رمان اروپایی نزدیک است یا از آن تأثیر پذیرفته است، موجه مینماید، اما نتوانسته برای ادعای خود حجتی بیاورد:
«برخی از داستانهای عامیانه، دارای مضامین و فرمهایی هستند که به داستان مدرن نزدیک هستند و امیرارسلان ، یکی از موفقترین آنها در این نوع ادبی است» ( علومی، 2009 ).
من پس از نوشتن کتابهایی در باره هزار و یک شب «عبداللطیف تسوجی تبریزی» و داراب نامه «محمدبن طاهر طُرسوسی»، دریافتم که ادبیات داستانی عامیانه فارسی تا چه اندازه ظرفیتهای عظیمی برای خوانش با نظریههای ادبی نو دارد.
اکنون یقین یافتهام که تنها به یاری «بوطیقای نو» میتوان به لایهها و سویههای پنهانتر متن پی برد و حتی پا فراتر نهاده ادعا کنم که تنها خوانش متن داستان از رهگذر رویکردهای نو در نقد ادبی میتواند خوانشگر را به قول «لوئیس تیسن» به کشف نکات و دقایقی راهنمایی کند که حتی شخص نویسنده یا راوی، متوجه آن نبوده است(تیسن، 2006 ،7) و از این رهگذر منتقد ادبی به « ناخودآگاه متن» راه یابد. مثلاً چه بسا «نقیبالممالک» تنها قصد داستانگویی میداشته و میخواسته وقت را بر روایت شنو ( قبلهی عالم ) خوش گرداند اما ناخودآگانه قهرمانی را به میدان مبارزه آورده که اهداف ضداستعماری داشته و میکوشیده با سلطه استعماری شاهِ فرنگ بر کشور خود، روم شرقی (بیزانس، ترکیه امروز)، مبارزه و در راه آزادی وطن از سلطه بیگانه، مجاهده کند و ناخواسته «ناصرالدین شاه» را به بازنگری در روابط سیاسی خود با استعمارگران برانگیزد.
فصلنامه بررسی جامع قصه در معرفی کوتاه قصه «امیرارسلان» برای خوانندگان این مجله مینویسد:
«محمدعلی نقیبالممالک » نقال یا داستان گوی دربار «ناصرالدین شاه» ( 1896-1831) بوده که داستان « امیرارسلان» را هر شب برای شاه تقریر میکرده و ظاهراً « فخرالدوله »، دختر « ناصرالدین شاه»، هم آن را تحریر میکرده و به این ترتیب، این اثر حماسی شگفتانگیز را از آسیب فراموشی، نگاه داشته است.
«امیرارسلان»، یک اثر کلاسیک و در عین حال مدرن ایرانی است که بیش از یک قرن، شهرت خود را در میان عامه مردم حفظ کرده است، اما تنها در سال 1961 بود که «محمد جعفر محجوب» آن را ویرایش و به متنی منقح تبدیل کرد ، چنان که تا امروز هم بهترین نسخه ویراسته از این متن است.
* منتقد، نویسنده ادبی و استاد دانشگاه
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .