پرسش از وجود انسانی
میتوان گفت که فلسفه تماما ناظر به یک مسأله است و آن مسأله وجود است ولی نکتهای که ایجاب میکند تا فلسفه با هستی انسانی مناسبات و پیوندهای ضروری ایجاد و برقرار کند، این است که برای پرداختن به وجود گزیری نداریم مگر شروع از خودمان؛ این ناگزیری به آغاز از خودمان، ناگزیری دیگری را پیش رویمان میگشاید. انسان انتخاب نمیکند که به سراغ فلسفه برود بلکه ناگزیر است به پرداختنِ به فلسفه و پرسش از وجود انسانیاش؛ این که گفته میشود در واقع انتخابی در کار نیست، ناظر به این مهم است که از همه موجودات، این تنها انسان است که ناگزیر به فکر کردن راجع به خود و سوال پرسیدن از خویشتن انسانیِ خود است.
با توجه به چنین ناگزیریای است که فلسفه را میتوان عبارت دانست از: بحث اساسی انسان درباره «خویشتن انسان» و باز مطرح کردن چیستی این خویشتن انسانی؛ به عبارتی بخش بزرگی از مباحث فلسفه توجه دارد به سوال برانگیز بودن خویشتن انسانی. با این رویه میتوان چنین سوالاتی را ساخت و پرداخت که: «معنای وجود انسانی چیست؟» و «چه توجیهی میتوان از این وجود به دست آورد؟» باید توجه داشت پرسش از معنای وجود انسانی ناظر بر این پرسش است که «انسان بودن چیست؟»
خواست بر دانستن و حریص بودن در دانایی
گفته شد که تمام فلسفه ناظر به مسأله وجود و پرسش از وجود است و از دیگر سو تأکید شد نکتهای که ایجاب میکند تا فلسفه با هستی انسانی نسبت و پیوند داشته باشد، این است که تحقیق درباره وجود نقطه عزیمت خود را در تأمل در چیستی موجودی قرار میدهد که پرسش از وجود را مطرح میسازد، یعنی میتوان نوشت که خاستگاه پرسش از وجود، بهنوعی وجود انسانی است و بهعبارتی دیگر انسان با فلسفهورزی است که وجود انسانی خود را قوام میدهد یا خود را قوام میدهد، به عبارتی، انسان ناگزیر است از پرداختن به فلسفه.
این ناگزیری از پرداختن به فلسفه در حقیقت ناشی از طبیعت آدمی است و بنا به قول ارسطو همه انسانها برحسب طبیعت خود میخواهند بدانند. خواست بر دانستن و حریص بودن در دانایی میتواند خصوصیتی برای فلسفه باشد که در وهله نخست خاستگاهی برآمده از حیرت داشته باشد.
ارسطو در همان صفحات آغازین مابعدالطبیعهاش اشاره میکند که انسان به سبب حیرت است که به فلسفه میپردازد و کسی که متحیر میشود، در این پندار نیست که میداند بلکه به جهل خود وقوف پیدا کرده است.
سقراط در صدر تفکر فلسفی یادآور شده بود که اساس دانستن، آگاهی و وقوف به جهل خویش است و از همین جهت است که فیلسوف (سقراط) از ضرورت خلاف عادت عامه بودنی، میگفت که قوام وجود انسانی بسته به آن است.
گریزی از فلسفه نیست!
گفته شد که انسان ناگزیر است از پرداختن به فلسفه و ممکن است این ضرورت و ناگزیری انسان، حکایت از گسستی داشته باشد که از وجود تناقضی میان ناگزیری به پرداختن فلسفه و نسبت آن با انسان و فیلسوف خبر میدهد.
گفته شد انسان گریز و گزیری ندارد از پرداختن به فلسفه و از سوی دیگر این فلسفه است که وجود انسانی را قوام و احتمالا دوام میدهد، اما چگونه باید این گسست موجود میان فلسفه و مدینه ( پولیس) انسانی را حل کرد، وقتی مورخ و فیلسوف خبر از محاکمهای میدهد که در مدینهای همچون آتن فیلسوف نه تنها محاکمه شد بلکه به مرگ نیز محکوم شد تا از فسادی که فیلسوف ممکن است در دامن شهر بپراکند، جلوگیری شود؟ فیلسوف شوکران مینوشد تا «ملتوس» و «آنیتوس» نامی آسوده از خطر انحراف مدینه آتن به آسودگی به سر برند.
پرسشی هولناک و سترگ در پیش رو داریم که ناگزیرمان میدارد به پرداختن و اندیشیدن در باره آن، گویا گریزی نیست از این که معنای بودن خویش را، معنای خویش را با طرح هولناک این پرسش عمق ببخشیم.
از سویی انسان را ناگزیر مییابیم از این که معنای بودن خویش را بیابد و به عبارتی دیگر انسانی که مدام در پی کشف خویش است، گریزی ندارد جز از طرح بیپایان و همیشگیِ پرسش از چیستی و چگونگی بودن خویش و از سویی دیگر وقتی به شناخت و تعریف فیلسوف میرسیم از خلاف عادت عامه بودنی میگوییم که از روزگار آغازین فلسفه همراه فلسفه بوده است و فیلسوف را پرسندهای مییابیم که پرسشهایی را مطرح میکند که دیگر افراد جامعه یا مدینه را رغبتی چندان به طرح آنها ندارند و چه بسا در برابر آن نیز مقاومت کنند.
فیلسوف در قبال جریان متداول اندیشه روزگار خود پرسشهایی عمیق طرح میکند و درعین حال اذعان دارد که نمیداند و میتواند درد این نادانی را تحمل کند، اما غالب مردم این نادانی را تاب نمیآورند و از اقرار به آن احتراز میکنند، از این روست که ما معمولا میاندیشیم، سخن میگوییم و زندگی میکنیم، آن گونه که دیگران چنین میکنند و فیلسوف است که این تلقی برخوردار از اعتبار عامه و روزمره را موضوع پرسش و تردید خود قرار میدهد و آن را وظیفه خود تلقی میکند. بدین ترتیب، ما غالبا توانایی خود را برای دیدن عالم از منظر و افقِ دیگری ارزیابی نمیکنیم. حال آنکه فیلسوف پیوسته چشم در این امکان دارد و مرزهای بداهت غیرقابل خدشه را میجوید.
| چرا تنها کاندیدای اتاق مشهد رای نیاورد؟ |
|---|
| رونمایی از کلید دار جدید اتاق مشهد |
| ترمز تورم مسکن در مشهد |
| موانع بزرگ مبادلات مهندسی |
| فرصت رونق هتلهای مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .