کم نیستند بزرگانی چون ابوسعید ابوالخیر که عرفان و شعر و فلسفه را با هم درآمیخت و معنای عمیقی در بطن نوشتارش به ارث گذاشت. یا بزرگانی دیگر همچون حکیم عمر خیام که با پختگی تمام، معنا و مفهوم وجودیت فلسفه زندگی را در اشعارش به تصویر کشید. خراسان بزرگ به جغرافیا هم مدیون است و از لحاظ جغرافیایی خاستگاه دو رکن حکمت و فلسفه بود که فارابی و ابنسینا را در اختیار داشت. در سالهای بعد، فخررازی و نیز خواجه نصیرالدین طوسی و امام محمد غزالی از شخصیتهای برجستهای هستند که با گذشت زمان در خراسان و در جبههای مخالف ظهور میکنند و در نهایت به حاج ملاهادی سبزواری منتهی میشود. شخصیتهایی که سادگی و قناعت پیشه کردند و از تعلقات دنیوی فاصله گرفتند. نگاهشان به زندگی و وجودیت زندگی تامل برانگیز بود و هست. آثار این بزرگان که بعد از گذشت قرنها تالیف هنوز در نزد بزرگان و مردم عامه همچنان مورد بررسی و خوانش قرار میگیرد، آثاری است که برای خواندن آن باید تامل کرد و بهای اندیشیدن آن را پرداخت. آثار گرانبهایی که سرمشق بسیاری از چهرههای تاریخی بوده که از جمله این بزرگان میتوان به اماممحمدغزالی در میان متفکران اسلامی اشاره کرد. هیچیک به اندازه ابوحامد محمدالغزالی تألیف و تصنیف نکردهاست، طوری که گویند «تألیفهایش را شمار کردند و بر روزهای عمرش تقسیم نمودند، هر روز چهار جزوه و تردیدی در آن نیست که بسیاری از این آثار که اسامی بیشتر آنها در تاریخ نهضتهای فکری اسلامی از رودکی تا سهرودی آمده است، منسوب به اوست.» و یا چهره برجسته دیگری مانند امام فخر رازی که خطیبی زبردست بود و مردم خراسان برای شنیدن سخنانش شوق و رغبت بسیار نشان میدادند. لقبش فخر رازی است؛ و بر علوم عقلی و نقلی، تاریخ، کلام، فقه، اصول و علوم ادبی عصر خود تسلط کامل داشت. کتابهایش در دوران حیاتش بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به عنوان کتب درسی از آنها استفاده میشد. از بزرگان دیگری که در فلسفه، شعر، فقه و تکلم تبحر داشتند، میتوان به ابوجعفر محمدبن محمدبن حسن طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی اشاره کرد. وی سنت فلسفه مشایی را که پس از ابنسینا در ایران روبه افول گذاشته بود، بار دیگر احیا کرد. وی مجموعه آرا و دیدگاههای کلامی شیعه را در کتاب «تجریدالاعتقاد» گردآورد. وی رصدخانه مراغه را ساخت و در کنار آن کتابخانهای بهوجود آورد که نزدیک به چهلهزار جلد کتاب در آن بودهاست. او با پرورش شاگردانی (همچون قطبالدین شیرازی) و گردآوری دانشمندان ایرانی عامل انتقال تمدن و دانشهای ایران پیش از مغول به آیندگان شد. وی یکی از گسترشدهندگان علم مثلثات است که در قرن ۱۶ میلادی کتابهای مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه گردید.
در این میان کسی زبان سخت فلسفه را با شعر درآمیخت و مضامین اصلی را چنان استادانه به نظم کشید که هنوز نزد فیلسوفان و مردم جایگاه والایی دارد. او در سال ۱۲۱۲ هجری معادل ۱۷۹۷ میلادی در شهر سبزوار بهدنیا آمد. پدرش حاج میرزا مهدی سبزواری یکی از دانشمندان علوم اسلامی بود. هادی پس از فراگیری علوم مقدماتی، برای تکمیل درس به مشهد رفت. پس از آن برای تحصیل عرفان و فلسفه راهی اصفهان شد و در جلسات درس استادانی از جمله: ملاحسین سبزواری، علامه محمد ابراهیم کلباسی، آقا شیخ محمدتقی، ملاعلی مازندرانی نوری اصفهانی و ملااسماعیل کوشکی حاضر شد. ملاهادی در سال ۱۲۴۲ به مشهد بازگشت و پنج سال در مدرسه حاج حسن مشغول تدریس شد. آوازه او تنها مرزهای خراسان و ایران دربرنمیگیرد بلکه فراتر از مرزها رفته است که فیلسوف فرانسوی کنت گوبینو راجع به او اینطور نقلقول میکند: «شهرت او به قدرى عالمگير شده كه طلاب زيادى از ممالك هندوستان، تركيه و عربستان براى استفاده از محضر او به سبزوار روآورده و در مدرسه او مشغول تحصيل هستند.»
آنچه نوشته شد تاریخچه کوتاه و مختصری از محفل عرفان و ادب بود که چه مرواریدهای گرانقدری را پرورانده و راه اندیشیدن را گشوده است.
| چرا تنها کاندیدای اتاق مشهد رای نیاورد؟ |
|---|
| رونمایی از کلید دار جدید اتاق مشهد |
| ترمز تورم مسکن در مشهد |
| موانع بزرگ مبادلات مهندسی |
| فرصت رونق هتلهای مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .