مشهد شهری با هنرمندان نامآشنا و گمنام اما قابلی است که شاید مثل خیلی از شهرهای دیگر شاهد مهاجرت هنرمندانش به پایتخت است تا درآنجا به واسطه امکانات بیشتر و فضای وسیعتر بتوانند آسودهتر کار کنند، اما با فراهم آوردن امکانات و توجه به مکانهای فرهنگی شهر شاید یکی از راهحلهای حمایت از هنرمندان در وهله اول و بالا بردن سطح بینش و آگاهی شهروندان در وهله دوم را ارائه کنیم. نگارخانهها یا گالریها یکی از همین مکانها هستند که درکوچه پسکوچههای این شهر به این رسالت بزرگ عمل میکنند، گالری رادین در خیایان حامد مشهد از محدود گالریهای فعال و خوشسلیقه است که هر روز پذیرای هنرمندان بسیاری است و سعی کرده تا در جهت ایجاد تعامل و نزدیکی هنر و هنرمند با مردم شهرش تلاش کند. حمید طالبی صاحب این گالری میگوید تنها آروزی من این است که به واسطه «هنر» روح خسته و مرده مردم زنده شود و به جایش یک روح خوب بهاری در کالبدهایشان تنفس کند. بهعنوان یک رسانه فرهنگی اهمیت معرفی و حمایت از مکانهای فرهنگی را برخود واجب دانستیم و در نخستین گام با حمید طالبی مردی که همواره برای حمایت هنرمندان پیشقدم بوده است همصحبت شدیم تا درباره این حرفه برایمان بیشتر بگوید.
از سابقه فعالیت خود در حوزه فرهنگ و هنر و انگیزهتان برای مدیریت یک گالری هنری بگویید.
من کار فرهنگی خودم را از سال 74 که در دانشگاه فردوسی درس میخواندم، آغاز کردم، آن زمان نمایندگی انتشارات هرمس را در مشهد داشتم، از سال 77 هم کار کتابفروشی میکردم و سالها در این شهر با اکثر افراد در گرایشهای سینما، ادبیات، تئاتر و سایر رشتههای هنری آشنا شدم. در این سالها به این نتیجه رسیدم که یک مکان فرهنگی و هنری باید از هر گرایش و سمت و سویی فارغ باشد، بهطور مثال همیشه بعضیها هستند که به من بگویند در این 20 سالی که کار کردی سرمایهای کسب نکردهای اما به نظرم اشتباه میکنند چون پول سرمایهای است که میتواند یک شب و با یک اشتباه از دست برود ولی تمام سعی من این بوده که طی این سالها یک سرمایه مردمی داشته باشم.
خیلی از هنرمندان ما برای برگزاری نمایشگاه به گالریهای تهران میروند و این اتفاق خوبی برای این شهر نیست که هنرمندی برای ارائه آثارش در شهر خودش جایی نداشته باشد و به تهران برود، این برای من دغدغه بود و تصمیم گرفتم که بین گالریها و هنرمندان را آشتی دهم. قبلا هر هنرمندی وارد هر گالری که میشد مبلغی را برای ورودی میپرداخت و گالریدار هم برایش اهمیتی نداشت کارها فروش رود یا نه. ما تصمیم گرفتیم هنرمندان را برای فروش آثارشان یاری کنیم در این چندماه که گالری رادین شکل گرفته است تقریبا یکسوم تا دوسوم آثار ارائه شده در نمایشگاه را فروختیم.
از آنجایی که گالریها یک هزینه ثابتی به نام اجاره دارند آیا گالریداری بهلحاظ اقتصادی بهصرفه است؟ حتی اگر مکان گالری اجارهای هم نباشد بازهم یک گالری در تمام فصول نمایشگاه ندارد.
فرمایش شما درست است. به نظر من در هر صنف و شغلی در وهله اول عاشق آن حرفه بودن اهمیت دارد و در وهله دوم صبور بودن است که مهم است. ما نباید خیلی انتظار داشته باشیم که از کاری به خصوص کار فرهنگی طی یکی دو سال به سرمایهای که در آن کار گذاشتهایم، برسیم، مثلا این گالری ماهیانه نزدیک 5 میلیون تومان هزینه دارد، من برای اداره این گالری زمینهای پدریام در فردوس را فروختم و هزینه کردم. زمینهایی که در آنجا کشاورزی کردم، گوسفند چراندم و بزرگ شدم و خاطره ساختم ... اما وقتی فکر میکنم که پول این زمینها را دارم در مسیر دیگری که به رشد و تعالی فرهنگ و هنر شهرم کمک میکند هزینه میکنم احساس رضایتمندی دارم.
درآمد یک گالری چگونه باید تامین شود؟
درآمدزایی گالریها قبلا به این نحو بود که هر هنرمندی که آثارش را به نمایش میگذاشت باید پول اجاره و یا ورودی میداد که این قانون بخاطر اینکه بسیاری از گالریها بهخاطر فروش ناچیز آثار خالی مانده بود به دستور اداره کل ارشاد لغو شد. من فکر کردم که بهترین راهحل، تلاش و تبلیغ درست برای فروش آثار هنرمندان است. اینگونه هم هنرمند درآمدزایی میکند و آثارش را ارائه میدهد و هم ما به عنوان گالریدار سهم 30 درصدی خود از فروش آثار را دریافت میکنیم. شما میبینید که متاسفانه در اکثر خانهها و در نزد عموم مردم تابلوهای زینتی همه کپی هستند و به لحاظ هنری هیچ ارزشی ندارند و سرمایهای محسوب نمیشوند که قابلیت خرید و فروش داشته باشند، پس چه خوب است که ما بتوانیم کاری کنیم که یک اثر هنری اصل و شناسنامهدار جای کار کپی را بگیرد و علاوه بر زیبایی که میبخشد، ارزش مالی هم داشته باشد. یکی از اهداف من در این گالری، فرهنگسازی این موضوع و کمک به هنرمندان است. هنرمند کسی است که روح جامعه را تلطیف میکند و باید به آن توجه بیشتری شود.
با توجه به نوسانات اقتصادی در چند سال اخیر به نظر شما تقاضای مردم برای کالای فرهنگی دستخوش تغییر نشده است؟
بهطبع همینطور است. به نظر من اصل هر کار فرهنگی با مطالعه کتاب شروع میشود. بسیاری از کتابهایی که در زمانهای گذشته هر خانوادهای در خانهاش داشت امروز خانوادهها در خانهشان ندارند. من به نوبه خودم تصمیم گرفتم کتابهایم را به رایگان امانت دهم. اما واقعیت این است کسی که دغدغه فرهنگی داشته باشد از این وادی عقب نمیماند، به نظر من در حوزه فرهنگ و هنر مشکل این است که تبلیغات اشتباهی در این زمینه میشود، مثلا ما میتوانیم کتاب و یک کالای فرهنگی را از سبد کالای خود حذف کنیم اما رفتن به فست فودها و خرید لباسهای گرانقیمت را نه. اگر در بحث تبلیغاتی بهتر عمل میکردیم و هر شهروند بهطور مثال کتاب خریدن و به گالری هنری رفتن را هم مثل لباس خریدن و پیتزافروشی رفتن از ملزومات روزمرهاش میدانست ما امروز این مشکلات را نداشتیم. آیا نمیتوانیم بحث تبلیغ مسائل فرهنگی را در صداوسیما و روزنامهها رواج دهیم؟ متاسفانه یک گالریدار یکتنه صدایش به جایی نمیرسد و باید برای ترویج مسائل فرهنگی همه آنان که صدایشان به جایی میرسد پیشقدم شوند.
به نظر شما با توجه به وسعت و جمعیت شهر بستر فرهنگی لازم فراهم است؟ و آیا اصلا از همین تعداد گالری که هست به قدر کفایت استقبال میشود؟
ما ملتی هستیم که در فرهنگ سبقه بسیار با ریشهای داریم اما به گمانم این فرهنگ به خلسه رفته است. شما ببینید هرسال چه جمعیتی به نمایشگاه کتاب میروند اما چقدر کتاب را میخرند و کتاب را میخوانند؟ هرچند که همین رفتنها و حضورها هم میتواند گام مفیدی در این مسیر باشد. همانطور که پیشتر گفتم ما در زمینههای فرهنگی تبلیغات درستی نکردیم. اداره ارشاد به ما مجوز میدهد و ما میتوانیم کار فرهنگی انجام دهیم و گالری تاسیس کنیم اما مشکل ایجاد حلقه ارتباط و انسجام آن با مردم است که اگر این اتفاق نیفتد تعدد گالری هیچ کمکی نخواهد کرد. همیشه اتفاقهای خوب فرهنگی در کافه لومیرها و کافه نادریها میافتد. وقتی نویسندگان و کارگردانان با تعاملهای فرهنگی هنری خودشان در این مکانها دست به خلاقیت میزنند، در واقع در مسیر تعالی این حوزه پیش رفتهاند و این چیزی است که طی این سالها دغدغه من بوده است، ایجاد مکانی که همانطورکه مردم به تماشای آثار هنری میآیند با نشستهای صمیمانه باهم تبادل فرهنگی داشته باشند.
از برنامههایی که در گالری رادین انجام میشود، برایمان بگویید.
دوشنبهها برنامه خوانش کتاب داریم، پنجشنبهها نشست انجمن ادبی و شعر خوانی، جمعهها نمایشنامهخوانی و ... به نوعی هر شب بدون دریافت هزینهای از مردم در این محل کار فرهنگی صورت میگیرد و هر شب بیشک یک نویسنده، یک کارگردان و یک شخصیت مطرح هنری شهر و کشور در گالری ما حضور دارد.
دو کتابخانه خیلی بزرگ در اینجا میبینم و نیز چند جلد کتاب نفیس و چاپ سنگی که به آن جلوه بیشتری داده است، در این گالری چند جلد کتاب دارید و هدفتان از ایجاد این کتابخانه بزرگ چیست؟
فکر میکنم هفت یا هشت هزار جلد کتاب داشته باشم، از آنجایی که هزینههای خرید کتاب بالاست دوست دارم کسی که به اینجا میآید بستر مطالعه کردن برای او فراهم باشد. من خودم در زمان دانشجوییام همیشه به انتشارات امام میرفتم و کتابها را با عشق و حسرت نگاه میکردم و همیشه آقای رجبزاده بدون اینکه من را بشناسد به من کتاب قرض میداد و یا کتاب را به من میداد و میگفت هر وقت پولش را داشتی بیاور. امروز هم من متقابلا این کار را برای شهروندانم انجام میدهم و آن لطف و مهربانی را اینگونه پاسخ میدهم، همه میتوانند هرزمانی که خواستند کتابها را به امانت ببرند.
| لزوم تجدیدنظر در سهم خراسان رضوی از بودجه |
|---|
| جزئیات خسارت حادثه اسلامقلعه |
| روایت عدم اهلیت تصمیمسازان |
| احتمال کاهش معاملات مسکن در ماههای آینده |
| درآمد نیمه اول سال؛ 2322 میلیارد تومان |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .