. اما آنچه در مصطلحات ادبی و ادبیات داستانی از آن یاد میشود، پیشآگهی است که به نوشته «کادن» شگردی در چیدمان رخدادها و اطلاعرسانی در روایت است که رخدادهای بعدی را پیشاپیش به آگاهی خواننده میرساند. یک رمان خوشساخت، رمانی است که در همان آغازش، به آنچه در پایان رمان خواهد آمد، اشاره کند و به این ترتیب، گونهای یگانگی ساختاری و مضمونی در اثر روایی به وجود بیاورد ( کادن 326).
هر حکایت ، دو اپیزود دارد: «تودوروف» مینویسد:
«یک طرح و توطئه حداقلی و در عین حال کامل، عبارت است از گذار از یک تعادل به تعادل دیگر. یک حکایت مطلوب، با وضعیتی پایدار آغاز میشود که به هر دلیل، نیرویی در آن اخلال میکند و به نوعی به حالت عدمتعادل میانجامد: به وسیله کنشی ـ که از نیرویی ناشی میشود که در جهت عکس هدایت شده ـ باز تعادل برقرار میشود، تعادل دوم شبیه تعادل اولی است اما این دو به هیچ وجه با هم، یکی نیستند. در نتیجه، در یک حکایت، دو نوع اپیزود داریم: یک دسته آنهایی که حالتی را به تصویر میکشند (تعادل یا عدمتعادل)؛ و دسته دیگر، آن اپیزودهایی که گذار از یک حالت به یک حالت دیگر را ترسیم میکنند. نوع اول، نسبتاً ایستا و ساکن و میشود گفت تکراری است؛ یعنی اینکه یک گونه از کنش میتواند تا بی نهایت تکرار شود. در عوض، نوع دوم، پویا است و اصولا یک بار بیشتر اتفاق نمیافتد» ( 67) .
قانونمندی و فرمول ساختاری تودوروف به خواننده کمک میکند تا چگونگی ترتیب و توالی رخدادهای حکایت و قصه را تحلیل کند و دریابد. مطابق این قانونمندی، پیشروی و گسترش قصه همیشه از یک حالت آغاز میشود که موقتا پایدار است و تا هنگامی که کنشی در جهت مخالف رخ نداده، تعادل بر وضعیت غالب است، اما به محض اینکه یک کنش در جهت مخالف رخ دهد، حالت و وضعیت متعادل پیشین به هم میخورد و وضعیت عدمتعادل چیره میشود. در این حال، لازم است کنش دیگری پدیدار شود تا بتواند حالت و وضعیت عدمتعادل پیشین را بازگرداند. پس، قصه چیزی جز گذار از وضعیت تعادل به حالت عدمتعادل نیست و آنچه این تغییر و تناوب را ممکن میکند حالت و کنش است.
*منتقد، نویسنده ادبی و مدرس دانشگاه
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .