گفت وگوی«دنیای اقتصاد» با عوامل یک استودیو طراحی فعال و موفق در مشهد:

پیشرفت طراحی گرافیک وابسته به رشد اقتصادی است

۲۸ دی ۱۳۹۴ کد خبر : 1290
دنیای اقتصاد، ضحی زردکانلو- در استودیو «چپ چین»گرافیستهای خلاق و هنرمندی کار می کنند و به جرات میتوان گفت کمتر کسی ست که خروجی‌های این استودیو را ندیده باشد.

در کارنامه چهار ساله فعالیت رسمی این استودیو که در مشهد شکل گرفته اما جهانی کار میکند، سه سال متوالی حضور پررنگ در هفته طراحی گرافیک که مهمترین اتفاق جامعه گرافیک ایران است به چشم میخورد. «این بار جاهای خالی را پر نکنید» شعار نام آشنای کمپینی است که در سال گذشته بیلبوردهایش برای طرح پیرایش تهران تمام شهر را پر کرد و به گفته استودیو چپ چین که مدیریت طراحی این پروژه را به عهده داشت، این طرح تا آنجایی که عملی شد بازخورد بسیار خوبی پیدا کرد. این روزها هم تصاویر چهرههایی که بیلبوردهای شهرمان مشهد را خندان کرده، پروژهدیگری است که استودیو چپ چین با همکاری استودیو سروش رئوف مردم را به سبزی سلامت و آبی آرامش دعوت میکند. در این استودیو که کار گروهی حرف اول را میزند، داوود مرگان، فرید یاحقی، جواد زری نیا و عقیل حسینیان اعضای اصلی هستند و درخور هر پروژه افرادی با تخصصهای دیگر به جمعشان اضافه میشوند. خروجی‌های این استودیو شکل روزمره ای ندارند و هنرشان در فضای بدون مرز چپ چین هر روز به شکلی متفاوت و تازهتبدیل میشود. در ادامه با فرید یاحقی و داوود مرگان درباره چپچین، دلایل موفقیت اش، فضای کار گرافیک و اهمیت آن در زندگی شهری به گفتگو می نشینیم:

درباره استودیو چپ چین

داوود مرگان درباره استودیو چپ چین میگوید: من و فرید در طول دوره کارشناسی رشته طراحی گرافیک در دانشکده هنر دانشگاه فردوسی مشهد، پروژههای مشترک گوناگونی داشتیم و پس از چندین سال تجربه کار انفرادی از سال 90 تصمیم گرفتیم تا در قالب استودیو چپ چین همکاری های خود را از سر بگیریم. با وجود تمام تفاوتهای فردی که داریم تیم خوبی تشکیل داده‌ایم و کم کم طراحان دیگری نیز به این تیم اضافه شده اند. او در توضیح انتخاب نام چپ چین میگوید: ما هر دو چپ دست هستیم و در عین حال چپ چین یک اصطلاح فنی در صفحه آرایی و گرافیک است.

 فرید یاحقی نیز در ادامه درباره دلیل موفقیتهای این استودیو میگوید: چیزی که شکل کار ما را متفاوت میکند این است که چپچین از معدود استودیوهای هنری است که به معنی واقعی کلمه، استودیو است؛ یک استودیوی هنری اساسا جایی است که افراد مختلف با تواناییهای مختلف روی یک پروژه مشترک کار می‌کنند و نتیجهای که به دست می‌آید ماحصل یک تلاش گروهی است نه شخصی. کاری که ما انجام میدهیم شخصیت خود چپ چین را دارد نه یک شخص خاص و این ویژگی اصلی کار ماست. اسم چپ چین خیلی بیشتر از نام هرکدام از ما شنیده شده و خلق چنین هویتی بسیار ارزشمند است. ما حتی در نظر داریم بتوانیم افراد بیشتری را با تواناییهای متفاوتتری جذب کنیم و با افراد مختلفی کار کنیم، مثل پروژه هفته طراحی گرافیک در سال ۹۳ که بدون حضور هر یک از سی نفری که با ما همکاری کردند به سرانجام نمی‌رسید. او در ادامه به اهمیت کار اجرایی اشاره میکند و میگوید: ما معتقدیم همانقدر که ایده ارزشمند است اجرا هم ارزشمند است و ایده خوب بدون اجرای خوب به نتیجه نمیرسد. اساس تجربه های ما «آزمون و خطا» و «کشف و شهود» است. ما با طراحی گرافیک، بازیگوشانه برخورد میکنیم! تفاوت این بازیگوشی با بازی کودکانه این است که طراح گرافیک برای رسیدن به یک هدف بازی میکند و اینجاست که تفاوت بازی هدفمند با یک بازی که صرفا به منظور سرگرمی است مشخص میشود، مانند بازی آزمون و خطایی که برای نمایشگاه «گرافیک/ بدون عنوان» طراحی و ساخته شد.

داوود مرگان نیز میگوید ما خیلی علاقمندیم با توجه به امکانی که کار گروهی به ما میدهد تجربههای جدیدی کسب کنیم. تا کنون هم خوشبختانه هر تجربهای که داشته ایم موفقیت آمیز بوده است. او درباره نمایشگاه گرافیک/ بدون عنوان نیز که چندی پیش با حضور چند تن از دیگر طراحان شناخته شده مشهدی برگزار شد ادامه میدهد: اتفاقی که در این نمایشگاه افتاد نیز با همین دیدگاه شکل گرفت. آزمون و خطا اساس تجربه کردن ما است. ویدئوهایی هم که در نمایشگاه پخش شدند پشت صحنه کارهای ما بودند و فرایند تولید را که برای ما خیلی جذاب است به نمایش گذاشتند.

 

نمایشگاه گرافیک/ بدون عنوان

داوود مرگان درباره این نمایشگاه که پاییز امسال در مشهد برگزار شد میگوید: در این نمایشگاه قرار بر این شد هرکسی بعد از چندین سال که به شکل حرفه ای به طراحی گرافیک مشغول بوده است، نگاه جدید خودش را به طراحی گرافیک ارائه کند. برای آنچه قرار بود در نمایشگاه، انتخاب و دیده شود هیچ هماهنگی بین شرکت کنندگان نشده بود و از این جهت که هیچ کدام از کارها چیزی شبیه پوستر یا طراحی یک لوگو نبودند، باعث شد که کل کار تحت عنوان گرافیک، وجه دیگری از ارتباط تصویری را به مخاطب نشان دهد.

فرید یاحقی نیز در تکمیل صحبتهای همکارش به ما میگوید: بین آثار خط و ربط وجود داشت، از این جهت که هیچ کدام قصد نداشتند انتظارات کلیشه ای از مواجهه با یک نمایشگاه گرافیک را برآورده کنند. بعد از سالها تجربه کاری، «گرافیک/ بدون عنوان» برای ما بیشتر یک نمایشگاه هنری بود تا مجالی برای ارائه کارهای قبلی. جایگاه واقعی طراحی گرافیک دیوارهای گالری نیست و باید بر در و دیوار شهر آن را جستجو کرد. چالش اساسی ما این بود که اگر بخواهیم به عنوان کسانی که حرفهمان طراحی گرافیک است وارد یک فضای خنثی مثل گالری شویم چه اثری را باید ارائه دهیم که دیدگاه کلی ما را نسبت به کارمان نشان دهد و در عین حال لزوما اثری با خصایص مشخص یک کار گرافیکی- که وابسته به بافت و زمان و در راستای حل مسأله‌ای کاربردی است – نباشد؟ آثاری که در این نمایشگاه عرضه شد، همنشینی دوباره گروهی بود که در طی نزدیک به ده سال بعد از اولین نمایشگاه خود در کنار دیگر طراحان مشهدی تحت عنوان «زبان اصلی»، به شکل جدی در راستای ارتقای کیفیت طراحی گرافیک در مشهد تلاش کرده است.


سرو نقرهای برای استودیو چپ چین

مرگان در توضیح دریافت این جایزه می‌گوید: ما در سال 92 در بخش رسانه‌های نو سرو نقره ای را برای ویدئوی «سیرکوگرافیک» دریافت کردیم و در سال 93 نیز طراحی هویت بصری رویداد هفته طراحی گرافیک تهران را عهده دار شدیم؛ پروژه ای که با وجود تمام دشواری های اجرایی‌اش بازتاب گسترده ای در ایران و جهان داشت.

روز جهانی گرافیک و استودیو چپ چین

هفته گرافیک امسال با حضور رودی باور، گرافیست نامی فرانسوی، در تهران برگزار شد و زمینه آشنایی و همکاری ما را با ایشان پیش آورد. ایده رودی باور برای نمایشگاه اش در موزه هنرهای معاصر تهران، برپایی یکسری چادر در محیط نمایشگاه بود. پیشنهاد ما این بود که از چادرهای قومی ایران استفاده شود و چون آقای باور میخواست یکی از این چادرها را از ایران خارج کرده و در نمایشگاه های بعدی‌اش در هلند و آرژانتین بازسازی کند، چادری را طراحی کردیم که قابلیت جمع شدن و حمل و نقل داشته باشد. الگوی این سازه فلزی برگرفته از چادرهای ترکمن بود که در طول برپایی نمایشگاه با استقبال خوبی مواجه شد.

باید امکان ارتباط بخش های اقتصادی و نیروی خلاق کاری بیشتر شود

فرید یاحقی درباره تجربههای کاریشان میگوید ما هر سفارشی را که بتوانیم با آن ارتباط حسی قوی تری برقرار کنیم می‌پذیریم. ممکن است این کار یک بستهبندی مواد غذایی باشد یا یک موزیک ویدئو. هر کدام تجربه چالش برانگیزی است و ما سعی می‌کنیم فرایند حل آن را شیرین و جذاب کنیم. او در ادامه درباره فضای کار هنری و گرافیکی در مشهد میگوید: مشهد قابلیت بسیار بالایی هم به لحاظ تعدد سفارش کار و هم به لحاظ دسترسی به طراحان مجرب دارد، ولی مشکلی که در کل جامعه دیده می‌شود عدم امکان ارتباط بخش‌های اقتصادی و منابع خلاق کاری است. فاصله و شکاف بزرگی بین این دو فضا وجود دارد که آن هم نشات گرفته از عدم همنشینی صاحبان سرمایه مالی و سرمایه فکری در یک ظرف است. این دو در شرایط خاص و محدودی به یکدیگر نزدیک میشوند که آن جاها اتفاقات خوبی میافتد، اما این کافی نیست. اکثر بیلبوردهای تبلیغاتی که هزینههای خیلی گزافی برای اجارهشان پرداخت میشود، طراحیهای ساده و پیش پا افتاده ای دارند و این سوال پیش میآید که ما این همه طراح گرافیک حرفه ای داریم پس چرا کار خوبی نمیبینیم؟ من فکر میکنم در حال حاضر چاره‌ای جز این نیست که جامعه هنری خود را مجبور کند که از فضای بسته و ایزوله خود فراتر رود و با یک روی گشادهو صبورانه سرمایه گذارهای خوش فکر را به سمت خود جلب کند.

داوود مرگان در ادامه صحبتهای همکارش تصریح میکند: گاهی اوقات افرادی آگاه، حساس و دلسوز درون این بخش ها وجود دارند که این دو گروه را به یکدیگر پیوند می‌دهند. این ها کسانی هستند که هردو قشر هنرمند و سرمایهدار را می‌فهمند و این باعث نزدیکی آن‌ها می‌شود. اتفاق ناخوشایند این است که با رفتن یا کمرنگ شدن این افراد و یا حتی تغییر در مدیریت ها ارتباط هم قطع میشود.

 

ضعف کار گرافیک در کجاست؟

مرگان با تاکید بر اینکه هر کارفرما باید خودش را موظف بداند که برای کار تخصصی به کارشناس آن رشته رجوع کند، ادامه میدهد: با نگاهی به دهه گذشته که ما نقش فعال‌تری در زمینه کار حرفه‌ای مان داشتیم به وضوح شاهد پیشرفت طراحی گرافیک و نگاه رو به رشد کارفرما به آن بوده‌ایم. طی این ده سال طراحان خوب این شهر به نوبه خود تلاش‌هایی کرده اند که همزمان با رشد گرافیک، اعتماد سفارش دهندگان به تخصص گرافیک را هم به همراه داشته است. تلاش ما نیز بر این است که به ایدهآلی که در ذهنمان است برسیم  و پیشرفتهای خوبی هم طی این سال‌ها صورت گرفته است. مشهد در زمینه تولیدات صنعتی و به خصوص غذایی یکی از بزرگترین قطب های صنعتی ایران محسوب می شود اما متاسفانه یا به دلیل محجوب بودن طراحان خوب و بالطبع ناشناخته ماندن آن ها و یا عدم آگاهی سفارش دهنده از کار خوب، گوی سبقت توسط افراد غیرمتخصص ربوده و این خود منجر به افت کیفیت در این زمینه شده است. حجم کار گرافیک در حوزههای مختلف زیاد است اما به آن نسبت خروجی‌های خوبی نداریم. قاعدتا باید کار تخصصی باشد اما در بدنه کار طراحی می بینید که افراد غیرمتخصص تعدادشان خیلی بیشتر از افراد متخصص است. خروجی دانشگاه‌ها به دلایل مختلفی جذب بازار کار نمیشوند و ایدهآلهایی که در فضای اکادمیک به آن رسیدهاند را پیدا نمیکنند و خیلی باید تلاش کنند تا خودشان را در فضای سفت و سخت کار در کشور پیدا کنند، ولی افراد دیگری هستند که با درجه پایینتری از تخصص یک فرد آکادمیک و با دستمزدهای بسیار پایین وارد فضای کار میشوند و حجم کار غیرحرفهای را افزایش میدهند.

کار گرافیک نان شب نیست

یاحقی در ادامه درباره درآمدزایی و جنبه اقتصادی این رشته میگوید: گرافیک برای کسانی که دنبال بقا مادی هستند کار آنچنان درآمد زایی نیست، بنابراین میزان تقاضای مردان به نسبت زنان برای ورود به این رشته در دانشگاه‌ها کمتر شده است. از طرفی با توجه به اینکه فضای کار برای خانمها محدودتر است این قشر از جامعه کمتر جذب بازار کار می‌شوند و بخش اعظم فارغ التحصیلان این رشته ریزش میکنند. بنابراین افراد دیگری که سطح انتظاراتشان پایین تر است و دغدغه کمتری برای ارائه کار با کیفیت دارند، جایگزین میشوند. بنابراین طبیعی است که در این شرایط موازنه‌ای بین سرعت رشد فضاهای اکادمیک و فضای کاری فراهم نشود و کمیت از کیفیت پیشی بگیرد.

گرافیک کاملا وابسته به اقتصاد است، زمانی که شرایط اقتصادی هر کشوری خوب باشد طراحی گرافیک نیز چه تجاری و چه فرهنگی رشد پیدا می کند. واقع بینانه که نگاه کنیم باید بپذیریم که طراحی گرافیک نان شب نیست که اگر نباشد نتوانیم دوام بیاوریم. بنابراین بدیهی است که در اولویت کاری خیلی از سفارش دهندگان بالقوه قرار نگیرد. تنها در صورتی که اوضاع اقتصادی به سامان باشد نیاز به طراحی و تبلیغات احساس و سفارش گذاری می شود و چرخ این رشته به عنوان یک حرفه مستقل شروع به گردش می‌کند.

هیچ چیز بدون ریشه سبز نمی شود

فرید یاحقی پسر دکتر محمد جعفر یاحقی، پژوهشگر و نویسنده ادبی است. او درباره این ارتباط خویشاوندی میگوید: من معتقدم ما ماحصل گذشتگان خود هستیم و هیچ چیز بدون ریشهسبز نمیشود. من شخصا در یک فضای کاملا فرهنگی و ادبی بزرگ شده‌ام و این در کنار ذائقه بصری که داشتم مرا به این سمت و سو هدایت کرده است. همکارم داوود هم که پدرشان سال‌ها در زمینه چاپ وچاپ خانه‌داری فعال بوده‌اند تحت تاثیر همین نگاه رشد پیدا کرده است. بنابراین اگر به عنوان مثال در خانواده‌ای بازاری به دنیا می‌آمدیم احتمالا اکنون در جایگاه دیگری بودیم.

فرم را تابع محتوا می‌دانیم

فرید یاحقی در توضیح پروژههایی که انجام میدهند میگوید:کارهای ما خیلی در قالب و چارچوب تعریف شدهای نمیگنجد، محتوا برای ما در اولویت اول و قالب در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرد. وقتی محتوا ارزشمند باشد برایش رسانه و پنجرههای مختلفی برای عرضه پیدا میشود، بنابراین ما بعد از این چند سال نمیدانیم بگوییم کارگردانیم، طراح گرافیک هستیم، مدرسیم، یا شاید چیزی تحت عنوان ارتباط گر تصویری! هستیم. چون این عناوین ما را محدود میکند. ما سعی کردیم با تکیه بر توانایی‌های تیمی و هم افزایی مرزهایمان را گسترده تر کنیم و در مواجهه با یک پروژه به محدودیت ها فکر نکنیم. وقتی از درون محتوا شروع میکنی و میخواهی فرم را بسازی و به آن جامه عمل بپوشانی ممکن است آن جامه رنگی و متنوع شود. همین قضیه درباره طراحی لوگوی استودیو هم صدق می‌کند، استودیوی ما لوگوی ثابتی ندارد بلکه دارای یک مفهوم بنیادین است که با تاکید بر محتوا اشارهای به چپ دست بودن ما دارد. ما به فراخور هرکاری لوگوی متفاوتی طراحی می‌کنیم تا نماینده انعطاف و پویایی کارمان باشد. این روحیه ای اساسی در کار ماست و از دل یک مفهوم ممکن است چندین فرم مختلف تولید شود، به همین دلیل پروژه های ما متنوع از کار در می‌آیند.

به سفارشهای تجاری چاشنی فرهنگی تزریق میکنیم

داوود مرگان میگوید، اتفاقی که در مورد خروجیهای کار ما میافتد این است که علاقمندیم علاوه بر کاری که انجام می‌دهیم چیزی هم به آن اضافه کنیم. همچنین علاقمند به فعالیت‌های بین رشته‌ای و استفاده از پتانسیل‌های موجود در هنرها یا هنرمندان اطرافمان هستیم. به‌طور مثال استفاده از هنرها و هنرمندانی در رشته‌های معماری، نقاشی، مجسمه سازی، خوشنویسی و ... در تولید یک اثر گرافیکی، همچنین حضور ادبیات، موسیقی و یا تزریق چاشنی فرهنگی به یک کالای تجاری. ما فکر می‌کنیم چیزی که در جامعه ما بیشتر از کالای فرهنگی دیده میشود یک محصول تجاری است. شاید شما یک بسته‌بندی مواد غذایی را خیلی بیشتر از یک کالای فرهنگی ببینید و حتی تقاضا برای آن هم بیشتر باشد. پس میشود در فرم و محتوای بسته بندی چیزی تزریق کرد که همراه شاخصه های تجاری آن، ارزشی علاوه تر به آن افزوده شود.

هر چیزی زمانی دارد

یاحقی در پاسخ به این پرسش که «دیدگاه شما نسبت به جشنواره‌های استقبال از بهار مشهد چیست؟» گفت: اساس کار چیزی خوبی بود اما باید کمی حساب شدهتر پیش رود، هم در ایدهها و هم در جایگذاری و اجرای آن‌ها. این جشنواره در سال‌های گذشته برای هنرمندانی که فضای کار نداشتند اتفاق خوبی بود. باعث شد کارشان دیده شود و به واسطه آن کارهای دیگری هم انجام دهند و البته مثل خیلی از اتفاقات دیگر با فراز وفرودهایی همراه بود، اما هر چیزی به طبع زمان و دورهای دارد و به نظر می رسد شکل برگزاری این رویداد به بازبینی جدی تری نیاز پیدا کرده است.

 

 

 

 

« تهیه کننده : ضحی زردکانلو » « منبع خبری : دنیای اقتصاد » آخرین ویرایش : ۲۸ دی ۱۳۹۴, ۱۰:۴۱


نظر سنجی دنیای اقتصاد

اخبار تصویری

پیشخوان خبر

یادداشت ها