شاید این حمایتِ مشفقانه از معلول و اختصاصِ تمامِ امکاناتِ موجود به وی، ریشه در احساسِ مسئولیتِ ناشی از زایش چنین فرزندی است. دولتها نیز بهگونهای بر سر ایجاد بحرانهای پیاپی و زایش واحدهای صنعتی معلول یا ایجاد معلولیت در واحدهای سالم، سرزنش میشوند، ولی پرسش این است: تا کی میتوان از دهان فرزند سالم درآورد و به کمکِ کمبازده شتافت؟ تأثیرموضوع فوق در ایجاد فضای چالشی در حوزه تشخیص و تصمیم قابلانکار نیست.
چالش تشخیص: در فضای غبارآلود و مبهم بحرانهای اقتصادی، تشخیص عوامل واقعی و ریشهای معضلاتِ اقتصادیِ بنگاهها بسیار دشوار شده است. در زمانهای کوتاه و فشردۀ جلسات، واقعا نمیتوان پی برد که آیا واحد صنعتی، تا چه حد قربانی بحرانها و شرایط نامناسب موجود گشته و تا چه حد عواملی ازقبیل نبود استراتژی مناسب، بهرهوری، تحقیق و توسعه، دانش مدیریتی کافی، نوآوری و توان رقابتپذیری بر سرنوشتش تأثیر داشته است. غالبا براساس اصل برائت، بیشترین سهم را برای عواملی خارج از کنترلِ مدیران صنعتی قائل شده و واحد صنعتی، با شک و شبهه، بحرانزدۀ بیتقصیر انگاشته میشود.
چالش تصمیم: در این میان کارگروهها با واحدهای صنعتی متفاوتی مواجه هستند، برخی واحدهای صنعتی با سابقهای پاک دچار بحران شدهاند و انتظار دارند همان سیستمی که این بحران را برای آنها ایجاد کرده اکنون بتواند به کمک آنها بشتابد. برخی واحدها نیز سالهاست در اتاقهای انواع کارگروهها و جلسات مشابهی که برای کمک تشکیل میشوند، در رفت و آمد هستند و همیشه از انواع کمکها و بخشودگیها بهره بردهاند ولی کماکان بحران داشته و غالبا چشمانداز روشنی برای بهبود وضعیت آنها دیده نمیشود. تصمیم به ادامه یا عدمادامۀ کمکِ بیانتها به اینگونه واحدها مثل تصمیم به کشیدن دوشاخه از پریز یا اجازه به ادامۀ حیات فردی در کما در زیر دستگاهی پرهزینه است که همواره محل دعواست. موضوع وقتی پیچیدهتر میشود که اینگونه واحدها معمولا دارای نیروی انسانی زیادی بوده و طی سالها آنها را بهعنوان الگوی کارآفرینی و نمادهای صنعت استان معرفی کردهایم، از طرفی شبهات به جا مانده از چالش تشخیص نیز در اینجا خود را بیشتر نمایان میکنند. آیا حرکتی از نوع حرکت دنگ شیائوپنگ پس از مائو در دهه هشتاد، در اینجا منطقی است؟
همان حرکتی که منجر به بهبود ساختار بنگاههای ناکارآمد و تعطیلی بنگاههای زیانده و البته بیکاری گستردۀ بیش از 50 میلیون نفر شد و ققنوسِ صنعت مدرن چین از دل همان خاکستر سر برآورد. بنده با حضور شش ماهه گذشته در یکی از این کارگروهها از طرفی شاهد حل بسیاری از مسائل واحدهای درگیر، با بهرهگیری از ظرفیتهای قانونی موجود و همدلی مقامات دولتی استان بودهام و از طرف دیگری شاهد بنبستهایی ناشی از ضعف قوانین موجود و نبود اختیارات فراقانونی در کارگروهها و نیز چالشهای بسیاری از نوع چالشهای مطرح شده در بالا. کمبود تدوین سیاست کلان و بالادستی برای کارگروهها در مواجه با چالشهای گفته شده بهشدت حس میشود، سیاستهایی که تاکنون نه از ط
عضو هیأت رئیسه انجمن مدیران صنایع خراسان رضوی
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .