در این بین امسال چهار تندیس به مشهد آمد که یکی از آنها تندیس برترین طراحی صحنه در بخش مسابقه جوانان بود که برای نخستینبار از آن خراسانیها شد. «داوود مرگان» گرافیست و طراح مطرح مشهدی، که برای طراحی صحنه نمایش «یتیمخانه فونیکس» موفق به دریافت تندیس جشنواره فجر شده است، به گفتوگو با دنیای اقتصاد مینشیند و درباره مشکلات، ویژگیها و شرایط مسیر کوتاه اما با پشتوانهای که تا رسیدن به تندیس جشنواره طی کرده است میگوید:
باتوجه به اینکه نخستین تجربه خود در طراحی صحنه نمایش را پشت سر گذاشتید، موفق به دریافت تندیس جشنواره فجر شدید، خودتان دلیل این موفقیت را چه میدانید؟ چه چیزی باعثشد یک طراح گرافیک که در حرفه خود اسم و رسمی دارد، طراحی صحنه کند؟
بگذارید کمی ریشهایتر به موضوع طراحی نگاه کنیم. برگردان کم بضاعت «طراحی» از واژه لاتین «دیزاین» حق مطلب را در این خصوص بیان نمیکند. دیزاین در کلیترین معنی خود، پیدا کردن یک راهحل برای یک مسأله است، با درنظر گرفتن اجزاء و فاصله موادی که مسأله را تشکیل میدهند و در راستای هدفی که مسأله سر راه آن قرار گرفته است. حال با توجه به این معنا، هر وقت با پروژه متفاوتی مواجه میشوم، بهعنوان یک دیزاینر چالش هیجانانگیزی پیش رو دارم که باید برای آن راه حلی بیندیشم.
من خودم را یک دیزاینر خلاق میدانم که باید بتواند از عهده حل مسألههای مختلف برآید. به همین دلیل در این سالها خودم را به گرافیک محدود نکردم و علاقه زیادم به حوزههای هنری بینرشتهای باعث شد تجربههای متنوعی داشته باشم. از طراحی صنعتی با گرایش طراحی محصول گرفته تا طراحی داخلی برای یک فروشگاه لباس و یک کافیشاپ، طراحی و ساخت چادر مدرن ترکمنی، طراحی و تولید تیزر و فیلم کوتاه و ... و این اواخر هم که طراحی صحنه.
طی آنالیزی که از طراحی صحنه برای این تئاتر دارید مایلم از تجربههای مشابهتان که قطعا در کسب این پیروزی بیتاثیر نبوده بیشتر بدانم.
پیشترها وقتی در پروژه بزرگ یا متفاوتی قرار میگرفتم دچار ترس و نگرانی میشدم اما کمکم مخصوصا از زمان پایهگذاری استودیو چپچین در کنار همکارم فرید یاحقی و بعدتر جواد زرینیا و عقیل حسینیان با اتکا به قدرت کار گروهی و به پشتوانه همافزایی جمعی این نگرانی از بین رفت. ما در طی عمر نه چندان زیاد استودیو چپچین کارهایی انجام دادیم که در دنیا مورد توجه قرار گرفت و در ایران هم بارها مورد تشویق و تحسین واقع شد. رویکرد ما در استودیو در مواجهه با یک اثر گرافیک، متفاوت از آن چیزی بود و هست که در بین طراحان رایج است. ما تصمیم گرفتیم از پشت سیستمهایمان و از کسالت و عدم تنوع کارهایی از این دست فاصله بگیریم و نرمافزارها را نه بهعنوان خالق بلکه فقط ابزار ببینیم و کارهایی غیرقابل پیشبینی خلق کنیم. نمونه پرخاطره و بزرگ آن طراحی هویت بصری هفته طراحی گرافیک تهران در سال ۹۳ به سفارش انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران بود، ساخت مکعبی غولپیکر در بیرون شهر مشهد در اندازه ۹مترمکعبی برای تولید تصویر اقلام تبلیغاتی این رویداد که علاوه بر کاندیداتوری برای جوایز مختلف و انتشار آن در سایتهای معتبر طراحی دنیا و مجلههای معتبر دیزاین بهعنوان یکی از فینالیستهای موسسه YCN لندن هم انتخاب شد. شیوه انتخاب آثار برای این رقابت نیز به این صورت است که صد طراح برجسته دنیا کارهایی که در طول سال تحت تاثیر قرارشان داده را به این مسابقه معرفی میکنند و یکی از آن کارها که به فینال هم راه یافت همین پروژه بود.
از دیگر کارهای متفاوت من، طراحی چادر عشایر ایرانی به سفارش «رودی باور» طراح بهنام فرانسوی برای نمایشگاهش در موزه هنرهای معاصر تهران در سال ۹۴ بود. در این کار با الهام از چادرهای ترکمن، علاقهام به طراحی صنعتی را پیش گرفته و با گپ و گفتهایی که با رودی باور داشتم چادری سبک، کم حجم و قابلحمل براساس مدل مدولار طراحی کردم که بتواند آن را به نمایشگاههای بعدیاش در آرژانتین، هلند و فرانسه ببرد. بعدتر رودی باور از این سازه بهعنوان جذابترین بخش نمایشگاهش یاد کرد. من به پشتوانههایی از این دست، طراحی صحنه نمایش یتیمخانه فونیکس را پذیرفتم که گرچه اولین تجربه من در طراحی صحنه بود اما هرگز با آن بیگانه نبودم.
در توضیح این کار نیز باید بگویم جذابیت طراحی صحنه برای من به تعاملی است که با بازیگر، نور، صدا، میزانسن و داستان نمایش برقرار میکند. تعامل و آثار تعاملی از موضوعات مورد علاقهام بوده و چندین سال پیش در برنامه گاف در یک سخنرانی با عنوان «بده، بستان» به آن پرداخته بودم.
این چالش شیرین این بار با همراهی کارگردان جوان و خوشآتیه تئاتر یتیمخانه فونیکس آقای محمدحسن نیازی بهخوبی مرتفع شد و گواه این ادعا هم جایزهای بود که به آن اختصاص یافت. در خصوص طراحی صحنه نمایش یتیمخانه فونیکس باید بگویم با الهام از معماری باروک و روکوکو که در زمان وقوع داستان رواج داشته و با کمک دانش طراحی صنعتی و تلفیق اینها با دانستههایم درحوزه گرافیک و هنرهای تجسمی آستینها را بالا زدم و دست به کار شدم.
شما از ابتدای این پروژه نمایشی همراه گروه نبودید و گویا مدت زمان کوتاهی برای طراحی و ساخت این صحنه در اختیار داشتید و با این همه بهعنوان بهترین طراح صحنه معرفی شدید، کمی از مراحل و سختیهای این کار برایمان بگویید.
طی شبهایی که تئاتر یتیم خانه فونیکس در مشهد به نمایش درآمد، تنها ضعفی که در این نمایش به چشم میآمد، طراحی صحنهاش بود، که در اینباره طی گفتوگویی که با کارگردان این نمایش داشتم این موضوع را منتقل کردم و ایشان از من خواست طراحی صحنه این نمایش را برای اجرا درجشنواره تئاتر فجر بهعهده بگیرم. اما متاسفانه وقتی که از من دعوت به همکاری شد تنها دو هفته زمان داشتم و همزمان درگیر پروژههای دیگر نیز بودم، با این همه از آنجاییکه تجربههای جدید وهمانطور که قبلتر گفتم، چالشهای بین رشتهای را دوست دارم، پس از انجام یکسری تحقیقات اولیه این کار را پذیرفتم.
درباره ویژگیهایی که بهترین طراحی صحنه نمایش در جشنواره امسال داشت بگویید و اینکه با توجه به محدودیت زمان که از آن یاد کردید، نتیجه کار چقدر با طرح و ایده شما فاصله داشت؟
در طراحی صحنه این نمایش درنظر داشتم فضا را از لحاظ بصری سبک و از لحاظ فنی قابل حمل، طراحی کنم. شما در صحنه هیچ حجم تو پری نمیبینید، همه چیز تلفیقی از خط و سطح است، برای همین جاهایی از رنگ سیاه و سفید استفاده کردم تا این خطها و سطحها به چشم بیاید و جاهایی به دلیل وجود حجم بیشتر سیاهی، سفیدها معلق شوند و گاهی متناسب با فضا، رنگ و نور رنگی به فضاها اضافه شد. ما مجموعهای از سطوح و جایگاههای اجتماعی در داستان داریم که آدمهای معمولی و تهی دست، آدمهای ثروتمند و قدرتمند، آدمهای خوب و رویاها را تعریف میکرد، این باعث شد که در فضا اختلاف سطح ایجاد کنم و همانطور که در نمایش دیدید آدمهای با قدرت، پولدار و بد از پلهها و از دید استعاری از مردم ضعیف بالا میرفتند تا اختلاف سطح نشان داده شود، آدم خوبهای داستان از پلهای بالا نمیرفتند و مثل فرشتگان بر بالای پلکان نازل میشدند و درنهایت نیز این رویا بود که در بالاترین نقطه صحنه فاتح داستان شد. همچنین در طراحی این صحنه، ایجاد فضاهای متنوعی چون یتیمخانه، اتاق شهردار، کشتی سوار بر امواج اقیانوس، شهر، زندان و ... با داینامیک کردن سازهها امکانپذیر شد. فرمهای توخالی طراحی صحنه با بهرهگیری از سطح و خط و مبانی هنرهای تجسمی در تلفیق با نور، رنگ، مه و دود صحنههای چشمگیری میساختند. درباره نتیجه کار نیز باید بگویم، ما علاوه بر محدودیت زمان محدودیت مالی و اجرایی نیز داشتیم که باعث شد مجبور شوم از خیلی از قطعات طراحی صحنه قبلی استفاده کنم. قطعا ایدهآل من چیز دیگری بود، قرار بود خیلی اتفاقات هیجانانگیزتری برای صحنه این نمایش بیفتد، اما نهایتا سعی کردم حداکثر توانم را با وجود حداقلها ارائه کنم.
فکر میکنید این موفقیت چه تاثیر و تغییری در روند کار حرفهای شما ایجاد خواهد کرد؟
بهنظر میرسد مسیر متفاوتی را پیش نخواهم گرفت، در هرجایی که باشم پایه آن مسیر را دیزاین و خلاقیت تشکیل خواهد داد که هربار تجربهای به آن افزوده خواهد شد.
وقتی برای دریافت تندیس به روی سن رفتید با اشاره به هفتمین جایزه مشهد، میخواستید درباره موضوعی صحبت کنید؟
بله،حرفهای زیادی برای گفتن داشتم. میخواستم به مشهدیها خداقوت بگویم، نه بهخاطر نگاه از بالا به پایین پایتختنشینان، بلکه میخواستم بگویم مشهدیها دستمریزاد که در شهر بیآواز، بیموسیقی و خاکستری مشهد که هنر برای خیلیها شأن درخوری ندارد، چه قدرتمندانه از دل مایه گذاشتید و خوش درخشیدید. خواستم بگویم باید بالید به شما که با همه محدودیتها، کم لطفیها و کژرفتاریها با دست پر از افتخارات، شهرتان را مزین کردید.
در پایان اگر مایلید کمی درباره پروژهها و کارهای اخیرتان صحبت کنید.
از جمله پروژههایی که در استودیو چپچین برای باقیمانده سال در دست انجام داریم، ساخت موزیک ویدئو برای یکی از خوانندههای مطرح کشورمان، دعوت از استودیو چپچین برای معرفی خود در بینال بینالمللی انیمیشن تهران و نیز ساخت ویدئویی برای هنر معماری است که بهزودی به نمایش درخواهد آمد.
| لزوم تجدیدنظر در سهم خراسان رضوی از بودجه |
|---|
| جزئیات خسارت حادثه اسلامقلعه |
| روایت عدم اهلیت تصمیمسازان |
| احتمال کاهش معاملات مسکن در ماههای آینده |
| درآمد نیمه اول سال؛ 2322 میلیارد تومان |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .