هیاهوی بسیار برای هیچ!

۲۵ بهمن ۱۳۹۵ کد خبر : 1751
*ضحی زردکانلو «تمامی کوه‌ها را درد زایمان فرا می‌گیرد و آنچه به‌دنیا می‌آید بچه موشی بیش نیست»

این روزها پرونده چهاردهمین جشنواره فیلم فجر مشهد در حالی بسته می‌شود که هیات داوران برای این بخش برگزیده‌ای ندارد!

پرونده چهاردهمین جشنواره فیلم فجر مشهد در حالی بسته می‌شود که سرنا و کرنا برگزارکنندگان هم نتوانست سکوت و سکون سالن‌های سینماهای مشهد را درهم بشکند.

امسال خبری از حضور پرشور تماشاچیان، استقبال گرم مخاطبان و صف‌های طولانی مردم نبود تا سند محکمی در رسانه‌ها که مشخصا کارنامه بانیان جشنواره چهاردهم هستند باشد.

مردمی که همواره نشان هنردوستی و هنرپروری بر سینه دارند و در جستجوی بهانه‌ای برای شرکت در هر نوعی مراسمی هستند که رنگ و بوی «هنر» بدهد تا با تمام قوا برای حمایت از آن هنر و هنرمندانش سینه سپر کنند، امسال در این فرصت‌سوزی توامان سوختند!

برای مردمی که حسرت صدای ساز بر دلشان مانده، چه فرصتی مغتنم‌تر از جشنواره‌های سینمایی؟ تا کمی به روزمرگی‌شان رنگ بپاشند؟ مردمی که آنقدر سابقه حضورشان در محفل‌های هنری درخشان است که هر دلیلی برای حضور کمرنگشان در جشنواره چهاردهم فیم فجر می‌توانیم داشته باشیم به‌جز عدم تمایل و عدم علاقه‌شان به هنر و سینما.

در جست‌وجوی دلیل باید به این مهم اندیشید که مسئولان چگونه به این سوال بزرگ که امسال مردم مشهد کجا بودند؟ پاسخ می‌دهند؟ آنان چه رویکردی و چه نوع مدیریتی را ارائه دادند که آن همه هیجان خوابید، آن همه اشتیاق کور شد و آن‌همه حرارت یخ بست؟

فراموش کردن رسانه‌ها تحت عنوان نمایندگان مردم

طی روزهای اخیر هرچند که به لطف مسئولان محترم اداره کل ارشاد اسلامی استان، اهالی رسانه همچون سال‌های پیش امکان حضور در سالن‌های سینما و به‌تبع اطلاع‌رسانی و رصد امور و مرور جشنواره را نداشتند اما بنا بر رسالت حرفه‌ای خود نسبت به امر اطلاع‌رسانی، آستین‌هایشان را بالا زدند که شوربختانه نتایج بازتاب رسانه‌ای نه به مذاق رسانه‌ها خوش آمد نه به مذاق مسئولان و نه به مذاق مردمان بی‌خبر!

رسانه‌ها طبیعتا به‌جای عکس‌های ازدحام و شلوغی، عکس صندلی‌های خالی را بارگذاری کردند و به‌جای «استقبال پرشور»، «استقبال سرد» را تیتر زدند و از دل خالی از جمعیت خبر خوشی متولد نشد! و چه بسا تازه خیلی از مردم شهر مطلع شدند که امسال هم جشنواره فیلم فجر به مشهد آمده است!

اگر بحران بود، مدیریت می‌خواست!

آنقدر اطلاع‌رسانی دست‌اندرکاران ضعیف و بلاتکلیف بود که مدت‌ها زمان برد همان مردم اندکی هم که از ماجرا مطلع شده بودند و تصمیم به شرکت در جشنواره را داشتند از سردرگمی بیرون بیایند و متوجه تغییرات در جشنواره امسال شوند.

تغییراتی که مهم‌ترین آن نحوه و نوع بلیت‌فروشی بود که همه را سردرگم کرد. در توضیح ملموس این سخن تنها چیزی که به ذهنم می‌رسد این است: مثل میوه فروشی که روی جعبه پرتقال‌های نیمی سالم و نیمی خرابش نوشته باشد از یک کنار...

اگر کسی می‌خواست به تماشای فیلم‌های مورد علاقه‌اش که در پک‌های مختلف از پیش تعیه شده پخش شده بودند بنشیند باید حدود 300 هزار تومان هزینه می‌کرد. حال تصور کنید اگر یک خانوده 4 نفره می‌خواست به جشنواره بیاید، باید بیش از یک میلیون تومان هزینه می‌کرد. و باز این سوال مطرح است که آیا طبقه متوسط، فرهیخته و روشنفکر ما که غالبا مخاطبان اصلی سینما هستند از پس چنین هزینه‌ای بر می‌آیند؟ که قطعا با شرایط اقتصادی حاکم در کشور، آن‌ها اولویت‌های مهمتری برای هزینه کردن دارند.

تغییر دیگر بلیت‌فروشی اینترنتی بود که گویا برای جلوگیری از ازدحام و هرج‌ومرج پیش‌بینی شده بود، که پاسخ این است: کدام هرج و مرج و کدام ازدحام؟

آیا مدیران استانی نباید برای تشویق و ترغیب مردم به سینماهای شهر تدبیری به خرج می‌دادند؟ مثل تبلیغات شهری، مثل یاری گرفتن از رسانه‌ها، مثل همراه کردن هنرمندان بومی در انزوا، مثل دعوت از پیشکسوتان هنر و ...

حرف آخر و سخن از امید

با این اوصاف می‌توان نحوه بلیت‌فروشی، اطلاع‌رسانی ضعیف و مدیریت ناکارآمد مسئولان در شرایطی که بوی آزمون‌وخطا می‌آمد و البته همراه نکردن رسانه‌های جمعی با خود را مهم‌ترین عوامل کساد در بازار جشنواره فیلم فجر امسال در مشهد پایتخت فرهنگی جهان اسلام برشماریم و تنها امیدوار باشیم که در سال‌ آینده و سال‌های دیگر شاهد آن باشیم که تصاویر خاکستری و مغموم جشنواره فیلم فجر در رسانه‌ها دوباره به خود رنگی و لبخندی بگیرند.

 

*کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی 

« تهیه کننده : ضحی زردکانلو » « منبع خبری : دنیای اقتصاد » آخرین ویرایش : ۲۵ بهمن ۱۳۹۵, ۱۰:۰۲


نظر سنجی دنیای اقتصاد

اخبار تصویری

پیشخوان خبر

یادداشت ها