در موضوع ساختمان و تولید آن نیز تئوریها و تجربیات ارزندهای در این دوران تدارک شد که قابل استناد هستند (در قسمت دوم این متن به آن خواهم پرداخت) و ما هم در ایران به آرامی از برخی از آنها در برنامههای طراحی و مدیریت ساخت- بهدرستی یا نادرست- بهره بردهایم اما در اینجا قصد من نه صرفاً رجوع به این بنیادها بلکه در ابتدا بررسی مطلب در شاکلة سادهتری است.
امروزه هر گاه سخن از اقتصاد است، چه در دانشگاه و محیط آموزشی و چه در محیط حرفهای، مفاهیمی چون پول و سرمایه را در ذهن متصوریم و تعبیر اقتصادی بودن معادل سودآوری است؛ رونق اقتصادی و فعالیتهای اقتصادی گویا دو روی یک سکه هستند و منظور از مطالعه یا فعالیت اقتصادی به معنی مطلق سودآوری هر چه بیشتر یک فعالیت است اما آیا چنین تعبیری از اقتصاد درست و کامل است؟
اجازه بدهید در ابتدای سخن راه را کوتاه کنیم و رجوعی داشته باشیم به فرهنگ لغات در جستجوی معنی کلمه اقتصاد؛
در فرهنگ لغت لانگمن و اکسفورد در معنی لغت "Economy" عباراتی آمده است که شاخصترین آنها عبارت است از: مدیریت محتاطانه و با دقت، هدر ندادن منابع، صرفهجویی زمان و پول و ...، ذخیره کردن، حداقل قیمت و درجه؛ در فرهنگ لغت انگلیسی به فارسی باطنی به عبارات صرفهجویی کردن، مقرون بهصرفه، ارزانی و ... از این دست اشاره شده است؛ در فرهنگ فارسی عمید و معین در معنی اقتصاد عباراتی چون میانهروی کردن، بهاندازه خرج کردن، اعتدال در دخل و خرج، صرفهجویی و ... آمده است.
چنین تعاریفی از اقتصاد، برداشتهای اولیه و اعمال جاری اصطلاحاً اقتصادمحور ما را به چالش میکشد و تأکید میکند که کاربرد علم اقتصاد نه صرفاً به سودآوری بیشتر مرتبط است و نه صرفاً در زمان وجود سرمایه و رونق اقتصادی کاربرد دارد بلکه اقتصاد در نبود و کمبود پول و سرمایه با هدف صرفهجویی، تولید ارزان، مصرف منابع کمتر، جلوگیری از هدررفت منابع و از این دست، کاربرد و قابلیت واقعی خود را نشان میدهد.
این تعبیر و فرض، اهداف مشخصی را در علوم و صنایع مختلف و از جمله صنعت تولید ساختمان و به تأکید تخصص نگارنده، معماری و شهرسازی، دیکته میکند که حتی پیش از اهداف و سیاستهای توسعة پایدار که امروزه حداقل به حرف و ادعا به آن متوجهیم، قابل عنایت بوده یا میتواند باشد؛ بگذارید جسارت کنم و با این تعریف و رویکرد بنیادین از اقتصاد، آن را معادل ارائه خدمات ارزان و در تخصص ما تولید و ارائه بناها و ساختمانهای ارزان و مقرون بهصرفه بدانم!
در این رویکرد علاوه بر اینکه سود آوری زیاد و خارج از قاعده میتواند اقتصادی تلقی نشود، ارزانسازی با کاهش کیفیتهای اصولی و اصلی نیز فعالیتی اقتصادی نیست (در این مورد رجوع کنید به؛ علیرضا رضوانی، الگویابی اقامت ارزان برای زائران کمدرآمد، 1385)؛ به عبارت دیگر ارزانسازی با کسر این ارزشها (که حداقل آن استانداردها هستند) میتواند منجر به افزایش هزینههای نگهداری در زمان بهرهبرداری شود که در مجموع نشان از ضرر و زیان خواهد بود تا منفعت و سود.
باید به جایگاه و اهمیت اصول بیانشده در سنتها و مبانی نظری حاکم بر فرهنگ ایرانی و اسلامی نیز اشاره کنیم که در آن همیشه بر استفاده درست و صرفهجویانه از نعمات الهی تاکید شده است؛ «... وَ كُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لـا تُسرِفُوا...» (بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید، سوره اَعراف آیة31)؛ حرمت اسراف و زیادهروی، محدود به خوردن و آشامیدن نمیشود و این آیه، اسراف و زیادهروی را در هر کاری مورد مذمّت قرار میدهد بنابراین، با نهی مستقیم از اسراف، همه را به اعتدال و میانهروی در مصرف هر نعمتی دعوت میکند.
استفاده به حد نیاز و گستردن تعریف نیاز به تعریفی جمعی و گروهی، در مقیاس شهر، کشور و حتی جهان، میتواند ماهیت اقتصاد و اقتصادی بودن را با واقعیتهای مکملی روبرو کند که امروزه مورد توجه ویژه در رویکردهای پایداری هستند؛ با این وجود آنچه توجه بیشتر به این مسئله را ضرورت میبخشد تکثر تظاهر متفاوت و متضاد در رفتار عمومی و فرهنگ جاری ما و بسط آن به حوزههای مختلف، بهخصوص در فرایند طراحی و تولید ساختمان است که برخی از آنها عبارتند از:
- پرت و تطویل زمان (به عنوان یک منبع قیمتی) در طراحی و اجرا
- پرت مصالح و تخریب و تغییر در مرحله ساخت ساختمان
- عدم تسلط کارشناسان و مهندسان بر مهارتهای مورد انتظار
- طراحی ساختمانها با اجزا و عناصر پرهزینه غیرضروری از تزئینات اضافی گرفته تا فرمپردازیهای بازیگوشانه
- عدم توجه لازم طراحان به مقوله اقتصاد
- گرایش عجیب معماران و شهرسازان به جدیدترین سبکها و تئوریهای جدید در حالی که بسیاری از آنها مازاد بر نیاز بوده و با شرایط ما سازگاری نداشته، گران هستند و ضروری نیز محسوب نمیشوند
و در علل شیوع این رفتار و بروز نتایج نامبارک آن نیز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کمبود و نبود قوانین و ضوابط مشخص کنترلکننده در مورد اقتصاد ساختوساز
- عادت و گرایش شدید، غیراخلاقی و غیراصولی به سودآوری هر چه بیشتر در نزد سرمایهگذاران و دیگر ذینفعان
- عدم آشنایی متولیان امور با مبانی و تکنیکهای سازگار با نیاز
- گرایش شدید سرمایهگذاران به متمایز و خاص بودن پروژههایشان به هر بهایی و صرف هزینههای غیرقابل توجیه
- نگاه کوتاهمدت و با گستره محدود و محلی به تولید ساختمان
قطعاً توجه ویژه به تعریف و بازتعریف اقتصاد در سوءبرداشتها از آن به دلایل زیر ضرورت مییابد:
- تجربه بحرانهای اقتصادی مکرر در چند دهه اخیر و پیشبینی ادامه آن و عدم ثبات اقتصاد
- گرایش جهانی به پایداری، بحرانهای سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی اخیر
- آموزههای پیشین مهندسی ارزشی و برنامهریزی در مهندسی و جانمایی شده در برنامههای توسعه کشور
- راهبردهای اقتصاد مقاومتی
- افزایش فقر و شکاف شدید بین درآمد طبقات مختلف
بنابراین در جهت جمع بندی قسمت اول این نوشتار باید تأکید کنیم که «ما نیازمند تدقیق و اصلاح مبناهای نظری در توسعة اقتصادی در صنعت ساختمان هستیم و عمل به شیوة متعارف بجای توسعة اقتصادی منجر به تداوم هدررفت بیشتر منابع و فرصتها در زمان رونق اقتصادی خواهد شد و بحرانهای اقتصادی و دوران رکود که باید به واقع زمینة اصلاح مبانی اقتصادی را فراهم کنند نیز ارمغانی جز بلاتکلیفی و انفعال نخواهند داشت.
*عضو هیئت علمی دانشکده معماری دانشگاه آزاد مشهد
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .