مسئلة دیگر در این خصوص این است که هنوز سایة تحریمها به صورت 100 درصد برداشته نشده و روابط خارجی ما بهگونهای نیست که سرمایهگذاران بتوانند با اعتماد به وضعیت ارتباطات خارجی نسبت به سرمایهگذاری در داخل کشور اقدام کنند.
نبود ثبات سیاستی در کشور نیز از دیگر عوامل مؤثر در این زمینه است؛ سرمایهگذاران نگران این هستند که با تغییر دولتها، رویکردها و سیاستگذاریها در خصوص سرمایهگذاری چه تغییری میکند و رویهها دستخوش چه تغییراتی میشود.
بخشی از مسئله هم ناشی از این است که تجربة چندانی در زمینة سرمایهگذاری خارجی نداشتهایم و عمدة سرمایهگذاری خارجی کشور ما در بخش نفت و گاز و در عسلویه بوده است که این موارد حضور بسیار حاشیهای در اقتصاد ایران داشته است؛ در نتیجه نقاط ضعف جذب سرمایهگذاری خارجی در ایران برجسته و مشخص نشده است؛ با اجرای برجام به تدریج برخی نقاط ضعف و مشکلات خود را بیشتر نشان میدهند برای مثال در حال حاضر مشخص شده روند دریافت اقامت برای سرمایهگذاران خارجی در ایران دشوار است و دستگاههایی که برای اتباع خارجی کارت اقامت صادر میکنند، مشکلاتی دارند؛ بنابراین با ادامة این روند، برخی از نقاط ضعف در عمل مشخص میشود.
با این حال وجود چنین مشکلاتی به این معنا نیست که ما شرکای خوبی برای سرمایهگذاران خارجی نیستیم بلکه این مشکلات کار را دشوارتر کرده است اما باید توجه داشت این مشکلات غیرقابل حل نیستند و به تدریج میتوان بر این موانع غلبه و رویهها را اصلاح کرد؛ کشور چین در این زمینه مثال خوبی است؛ این کشور قانون سرمایهگذاری خارجی خود را 700 مرتبه اصلاح کرده و این کشور در حال حاضر بزرگترین سرمایهگذاران خارجی را جذب کرده اما وضعیت سرمایهگذاری خارجی در این کشور از ابتدا به این صورت نبوده است و این امر نشان میدهد در حین عمل میتوان نقاط ضعف را شناسایی و در جهت رفع آنها اقدام کرد؛ بنابراین عجیب نیست که از ابتدا قوانین مرتبط با حوزه سرمایهگذاری خارجی ایدهآل نباشد بلکه باید این توانایی را داشت و مشکلات را شناسایی و نقاط ضعف را برطرف کرد.
برای رسیدن به راهکار عملی در جهت رفع موانع جذب سرمایة خارجی به نظر میرسد نیازمند عقلانیتی در حاکمیت هستیم تا ثبات نسبی ایجاد شود و بتوان برخی سیاستهای اقتصاد کلان و روابط خارجی را حداقل در یک افق 10 ساله تا حدودی ثابت نگه داشت؛ تحقق این امر بهترین علامت برای فعالان اقتصادی داخلی و خارجی است مبنی بر این که ایران میتواند جزیرة ثبات برای سرمایهگذاری باشد.
نقش جامعه
به نظر میرسد تحقق این امر صرفاً تابعی از انتخاب سیاستمداران نیست بلکه ناشی از ترجیحات عمومی است؛ به عبارت دیگر جامعه باید سیاستمدارانی را انتخاب کند که به دنبال ایجاد ثبات هستند و نباید از جریاناتی حمایت کند که نوساناتی را در اقتصاد و سیاست ایجاد میکنند؛ روشنفکران نیز باید از ثبات حمایت کنند؛ این روند همانند بازی فوتبال است که اگرچه گل را مهاجم وارد دروازة تیم حریف میکند اما قبل از رسیدن توپ به او، تمام بازیکنان نقش داشتهاند؛ سیاستمداران ما نیز اگرچه در ثباتسازی مسائل اقتصادی و روابط خارجی تصمیم نهایی را اتخاذ میکنند اما پشت این امر یک جریان اجتماعی است که متأسفانه در کشور ما ضعیف عمل میکند و شاید چندان به دنبال این ثباتسازی نیستند؛ شاید در ظاهر همه میگویند خواستار ایجاد این ثبات هستند اما ایجاد این ثبات نیازمند دلالتهایی است که به آن تن نمیدهند.
علاوه بر حمایت از سیاستمداران، مردم باید از سیاستهایی حمایت کنند که در راستای ثباتسازی مؤثر است؛ لازمة تحقق این امر ارتقای آگاهی سیاسی مردم است؛ روشنفکران باید تودة مردم را متقاعد و آنان را آگاه کنند که سیاستهای پوپولیستی که منافع موقتی ایجاد میکند، پایدار نیست و چنین سیاستهایی نه تنها ثبات ایجاد نمیکند بلکه در درازمدت باعث ایجاد بیثباتی در اقتصاد میشود؛ این امر را میتوان مهمترین نقش روشنفکران سیاسی دانست؛ به نظر میرسد پشت صحنة تصمیمات ثباتساز سیاستمداران فعالیتهای روشنفکران سیاسی است که در این زمینه نیز ضعف داریم و باید بر آن تمرکز کرد؛ زوم دوربین ما نباید بر سیاستمدار و انتخابات باشد بلکه باید بر جریانسازی اجتماعی متمرکز بود.
با تمام این اوصاف، میتوان چشمانداز مثبتی در این زمینه متصور بود زیرا جامعه روزبهروز آگاهتر و روشنفکران ما نیز پختهتر میشوند و همه باید برای تحقق این چشمانداز و حرکت موفق در این مسیر تلاش کنند.
*عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .