با اینحال یکی از مهمترین انتقادات بر عملکرد بانکها برخورد سلیقهای آنها با طرحهای مختلف در حوزههای عمرانی، کشاورزی، صنعتی و بازرگانی است؛ رفتار سلیقهای بانکها نشان از نوع مدیریت متفاوت در برخورد با طرحهای اشتغالی و کسب و کار در حوزههای مختلف در استانهاست و گاهی رویکرد یک مدیر شعب در استانی با استان دیگر متفاوت است و این تناقض یکی از دلایل اعتراضاتی است که موجب هجمه تسهیلات گیرندگان به بانکها میشود.
نکته دیگر نوع نگاه در بانکهاست؛ در بانکها نگاه متفاوتی نسبت به کلان کشور وجود دارد، در کلان کشور واحدهای تولیدی و متوسط باید تقویت شوند و بانکها باید سرمایه در گردش بدهند اما هیات مدیره و سیستم تصمیمگیرنده بانک اعتقادی به سرمایهگذاری در بخش صنعت ندارد مگر وامهای تکلیفی. اما در زمینه تسهیلاتی که از منابع داخلی بانک است تمایلی به سرمایهگذاری در حوزه صنعت نیست درحالیکه بخش صنعت اصالت و هویت داشته و میتواند ایجاد شغل کرده و اشتغال موجود را حفظ کند و در اقتصاد مقاومتی نقش ایفا کند. سوال اینجاست که چطور یک سرمایهگذار در حوزه صنعت برای اشتغال و ایجاد کسب و کار سرمایهگذاری میکند و به عنوان بخش خصوصی احساس میکند که در مقطع حساس کشور و برای نهادینه کردن اقتصاد مقاومتی کشور باید سرمایهگذاری کند ولی بانکی که دولتی است و از منابع خود مردم برخاسته و برای مردم باید نقشآفرینی کند چنین اعتقادی ندارد و میگوید در بخش صنعت توجیه اقتصادی وجود ندارد. تنها ماموریتی که بانک در این نگاه برای خود تصور کرده این بوده که فقط به سپردهگذاران سود بدهد و این یعنی نقش ایجاد شغل و حفاظت از اشتغال موجود را ندارد. در حالیکه بانک رسالتهای مختلفی دارد و این نگاه، بخش صنعت را آزار میدهد.
موضوع دیگری که اقتصاد ما را رنج میدهد فردگرایی، حزبگرایی و قوم و قبیلهگرایی در بانکهاست و کمتر میبینیم افراد بر مبنای شایستهسالاری از داخل شعبه به مدیرعاملی بانک رسیده باشند و بانکهای معدودی که شایستهسالاری را اعمال کردند بیلان کاری بسیار سالمی دارند. اما وقتی فردی از قوم و قبیله و همفکر و همحزب خود را در راس بانک قرار میدهند چون او از بدنه آن بانک نیست، فساد و تبعیض و مشکلاتی به وجود میآید.
نکته دیگر بحث انگیزشی ماجراست؛ با هجمههایی که به سیستم بانکی در این مدت وارد شده یک رخوت، افسردگی و عدم انگیزش در سیستم بانکی کشور را شاهد هستیم و این در امضا کردن مصوبات کاملا مشهود است و کاری که به راحتی در سال گذشته در سیستم بانکی انجام میشد امروز به راحتی انجام نمیشود و این یکی از مشکلات کنونی فعالان اقتصادی است و نمیتوانند کارهای ساده گذشته را پیش ببرند. این هجمههای رسانهها و بخش صنعت و خصوصی باعث کاهش قدرت ریسکپذیری بانکها شده است در حالی که بانک ریسکپذیرترین مجموعه اقتصادی و مالی در کل فعالیتهای یک کشور محسوب میشود.
نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که چیزی که سیستم اقتصادی، بانکی و فعالان حوزه کسب و کار را به ستوه میآورد پرداخت سود بالا به سپردهگذاران است زیرا طبیعی است که بانک باید این سود را به اضافه هزینههای خودش از تسهیلات گیرندگان دریافت کند و در بسیاری از اقتصادهای شکست خورده در دنیا هم سود بانکی و هم سود تسهیلات بسیار بالاست و با این روش راه به جایی نخواهیم برد.
پول در ایران گران است و تا وقتی پول گران باشد نمیتوان کارهای مفید، موثر، مدام و پایداری ایجاد کرد درحالی که پول باید ارزان باشد. در دو سه ماه اخیر که هجمه رقابتی برای گزارشهای مالی بانکها در جذب سپردهگذاری افزایش یافت شاهد رقم 22 تا 23 درصدی برای سود به سپردهها اعلام شد و این مبلغ در کنار 4 درصد هزینههای بانک، موجب دریافت کارمزد 25 تا 26 درصدی از فعال اقتصادی میشود و این مقدار کارمزد هیچ توجیه اقتصادی ندارد و کاری که با این مقدار کارمزد بانکی شروع شود محکوم به نابودی و شکست است پس عملا به مطالبات معوق بانکها اضافه میشود و ایجاد شغل و سرمایهگذاری و اشتغال پایدار به وجود نمیآید. البته اقدامات دولت تدبیر و امید اقدامات خوبی بوده و در دو سه حرکت توانستند سود بانکی را کاهش دهند اما متاسفانه حدود 3 ماه است که وضعیت به حالت گذشته بازشگته و سود تسهیلات در حال افزایش است.
با همه اینها ذکر این نکته بسیار مهم است که کسانی که از تسهیلات بانکی استفاده میکنند و نمیتوانند به دلایل مختلف اقساط خود را بپردازند، یکی از چالشهای بزرگ سیستم بانکی ما یعنی مطالبات معوق را ایجاد میکنند.
فعال اقتصادی، استاد دانشگاه و مدیر گروه کارخانجات زیتون آرشیا
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .