به برکت انقلاب اسلامی دموکراسی در ایران به مثابه راهی بدون بازگشت برای دخالت شهروندان ایرانی در سرنوشت خویش تبدیل شده است. این ایده که میتوان با مشارکت سیاسی رویه دولتها را اصلاح کرد بدیلی است که متخصصان علوم سیاسی در برابر جنبشهای اجتماعی مینشانند. سابقه رای دهی در چهل سال اخیر نشان میدهد در تمام موارد انتخاباتی ایرانیان حداقل بیش از پنجاه درصد در انتخابات مشارکت جستهاند. حد نساب مشارکت سیاسی در دنیا برای کسب مشروعیت سیاسی سی و پنج درصد است. این به آن معناست که مشارکت یک سوم شهروندان برای مشروعیت یک دولت کافی است. به رغم این واقعیت تاریخی همیشه کسانی هستند که تمایلی به مشارکت سیاسی ندارند و از آن به مثابه راهکاری سیاسی دفاع میکنند. این افراد طیفهای متعددی را در بر میگیرند و از مناظر گوناگون عدم مشارکت را به عنوان راه حل آمال خود برمیگزینند.
تعریف: کسانی که مشارکت سیاسی به قصد تغییر را برنمیتابند و معتقدند هرگونه مشارکت سیاسی در انتخابات به تقویت دولت مستقر سیاسی منجر میشود.
تبارشناسی: شاخهای از انقلابیون و همچنین راستکیشان مارکسیست که معتقد بودند تنها راه مبارزه با سیستم سیاسی موجود دو گزینه است: انقلاب یا انتظار برای از هم پاشیده شدن درونی رژیم سیاسی.
پیشینه در ایران: در حوالی دهه پنجاه برخی به این نتیجه رسیدند که رژیم شاه اصلاحناپذیر است و راه حل، جنگ مسلحانه است. اکثر آنان در مبارژه با رژیم شاه تار و مار شدند.
عقبه اجتماعی: بخش عمدهای از تحریمیها سالهای جوانی را سپری کردهاند و تجربه سیاسی جنگ و دوره اصلاحات را در کارنامه خود دارند.
سنخ شناسی تفکر
۱- بگذارید مردم مشارکت نکنند تا نظام با بحران روبرو شود. اینان را میتوان سیاسیترین سنخ نامید. عدم مشارکت برای آنان یک راهبرد سیاسی است. اما به واسطه مشارکت حداکثری مردم میزان تاثیرگذاری این سنخ بسیار پایین است.
۲ - مشارکت نکنیم تا تندروها سرکار بیایند و با برنامههای مخرب خود سیستم را از درون بپاشند. اینان هم سیاسی محسوب میشوند اما یک رویای تاریخی را با واقعیت سیاسی پیوند میزنند. دولتهای ناکارآمد تا مدتها میتوانند به حیات خود ادامه دهند. حتی چند ده سال. اساسا معیار مشخص قابل اجماع همه جامعه درباره ناکارآمدی دولت وجود ندارد!
۳- این انتخابات یک بازی سیاسی است. همه چیز از پیش تعیین شده است. اینان قائلان به نظریه توطئه هستند و دستی بر فراز همه چیز تصور میکنند. سر نخ این قدرتهای ناپیدا از نظر آنان میتواند در خارج یا داخل باشد. یک سیستم بینالمللی یا سیستم ناپیدای داخلی. درک اینان از سیاست کلی است و توجهی به جزئیات ندارند.
4- همه به دنبال منفعت شخصی خود هستند. دعوا سر منافع اقتصادی است. ما رای میدهیم تا آنها بخورند. شما چقدر آدمهای سادهای هستید. این طیف دچار محرومیت نسبی است و بخشی از تفکرات طیف پیشین را دارد.
۵- هر کس بیاید تغییری به حال من و تو نمیکند. کلاه خودت را بچسب. این طیف نا امید از تغییر به فردگرایی روی آورده میل زیادی به وندالیسم و بیتفاوتی سیاسی به طور همزمان دارد.
۶- همه کاندیداها از یک جنسند. در پشت پرده همه باهمند و این دعواها ساختگی است. این طیف مخالف وضع موجود است اما میزان تاثیرگذاری خود را بسیار پایین میداند. تغییر وضع موجود آمال اوست اما نمیداند چگونه. بیتفاوتی سیاسی راهکار عاجلی است که به آن رسیده است.
۷- من سیاسی نیستم. هر کاری تخصص خود را میخواهد. من این موضوعات برایم مهم نیست. ببخشید بیایید درباره علایق بهتری حرف بزنیم مثلا موسیقی. این طیف درکی از سیاست ندارد اما به شدت خودخواه است و خود برتر بینی دارد. درک او از سیاست بیشتر دماگوژی است.
نکته: هرچه از سنخ یک به هفت نزدیک میشویم درک سیاسی و سواد سیاسی کاهش مییابد. بیسواد ترین قشر سیاسی سنخ هفتم هستند در حالی که بسیاری از آنان تحصیلکرده هستند. ترغیب هر یک از این طیفها برای مشارکت موثر سیاسی متفاوت و بسیار سخت و طاقتفرساست.
نکته پایانی: به رغم نقاط ضعف، ایران یکی از کارآمدترین نظامهای انتخاباتی در منطقه را دارد. سابقه تاریخی انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد مردم از طریق مشارکت حداکثری راههای مختلفی را برای دست یافتن به آمال خود تجربه کردهاند. به شیوه همه دنیا دموکراسی در ایران یک هدف نیست بلکه راهی است که مردم میتوانند چشماندازها را تغییر دهند یا اصلاح کنند. برای جامعه پیشرفته راهی برای تغییر جز انتخابات وجود ندارد.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .