دریافت اعتبار و حمایت از سرمایهگذاران
کسب اعتبار آسان و ارزان از لوازم توسعه بخش خصوصی و رشد فعالیتهای اقتصادی است؛ هر چه کسب اعتبار پرهزینهتر باشد، فعالیت اقتصادی پرهزینهتر و رشد اقتصادی محدودتر میشود. بنابراین، پرسش کلیدی این است که چگونه میتوان دریافت اعتبار را تسهیل کرد و هزینه آن را کاهش داد. ادعای اصلی این است که بدون مدیریت تعارض منافع اعتباردهندگان و اعتبارگیرندگان امکان کسب اعتبار آسان و ارزان فراهم نمیشود و این معنا در شاخصسازی بانک جهانی لحاظ شده است.
در ادامه این قسمت ابتدا در خصوص تعارض منافع موردنظر و تبعات آن بحث میشود و سپس درباره چگونگی لحاظ شدن این تعارض منافع در شاخص بانک جهانی نکاتی بیان میشود.
عدم تقارن اطلاعات ریشه اصلی تعارض منافع میان اعتباردهندگان و اعتبارگیرندگان است. عدم تقارن اطلاعات دو نوع مختلف دارد: پیش از انعقاد قرارداد (اطلاعات مخفی) و پس از انعقاد قرارداد (عمل مخفی). اگر اعتباردهندگان نتوانند پیش از اعطای اعتبار، شایستگی اعتباری اعتبارگیرنده را تشخیص دهند، نمیتوانند اعتبارات خود را به نحو مناسب تخصیص دهند و با غربال مشتریان منابع را به بهترین آنها اعطا کنند. نتیجه اصلی این نوع عدم تقارن اطلاعات آن است که مطالبات معوق بانکها افزایش مییابد، به تبع آن نرخ تسهیلات افزایش پیدا میکند و نسبت مشتریان پرمخاطره به مشتریان مطمئن در سبد مشتریان بانک افزایش مییابد؛ چراکه برای مشتریان مطمئن نمیصرفد که با این نرخ فعالیتشان را تأمین اعتبار کنند. در این چارچوب هر چه نرخها افزایش یابد، سبد مشتریان به طور متوسط پرمخاطرهتر شده و وضع مالی مؤسسات اعتباری وخیمتر میشود. این پدیده در ادبیات اقتصادی مشهور به «انتخاب معکوس» است. بنابراین، عدم تقارن اطلاعات پیش از اعطای اعتبار منجر میشود به 1- زیان دیدن اعتباردهندگان و همچنین اعتبارگیرندگان شایسته از نظر اعتباری و 2- منتفع شدن اعتبارگیرندگان بی اعتبار به هزینه دیگران.
نوع دوم عدم تقارن اطلاعات مربوط است به بیاطلاعی اعتباردهنده از اعمال اعتبارگیرنده پس از انعقاد قرارداد اعتباری، یعنی اعتباردهنده نمیتواند با نظارت مناسب مانع از رفتارها و تصمیمات پر مخاطره اعتبارگیرنده شود. به این ترتیب، محاسبات اولیه اعتباردهنده در خصوص مخاطره اعتباری متقاضی اعتبار اشتباه از آب در میآید، درصد بیشتری از مطالباتش نکول میشود، برای بقای خود در بازار نرخش را بالا میبرد و باز مشتریان مطمئن خود را از دست میدهد و این فرآیند گاهی تا جایی ادامه پیدا میکند که امکان ارائه برخی از خدمات اعتباری از بین میرود و دسترسی به اعتبارات کاهش یافته، حتی از بین میرود (بازارهای مفقوده). این پیامد عدم تقارن اطلاعات «خطر اخلاقی» نام گرفته؛ چراکه ناشی از عدم پایبندی وامگیرنده به تعهدات قراردادی است.
پس به دلیل عدم اطلاع اعتباردهنده از سابقه اعتباری اعتبارگیرنده و همچنین رفتارهای آتی وی، بین آنها نوعی تضاد منافع ایجاد میشود که پیامد روشن آن دشوار شدن کسب اعتبار و کم شدن عمق بازارهای اعتباری است. بنابراین، باید راهحلهایی برای مدیریت این تعارض منافع طراحی و اجرا شود.
بانک جهانی با استناد به رویههای بینالمللی اعطای اعتبار و دانش شکل گرفته در این زمینه، دو راهحل اساسی را مورد توجه قرار داده است: اول اینکه اگر بخشی از مشکل کسب اعتبار به بیاطلاعی اعتباردهنده از سابقه اعتباری اعتبارگیرنده مربوط است پس باید به نحوی اطلاعات اعتباری متقاضیان اعتبار را تجمیع کرد و در اختیار اعتباردهندگان قرار داد. در این چارچوب اولین جزء از شاخص کسب اعتبار بانک جهانی «تشریک اطلاعات اعتباری» است. «این شاخص قواعد و شیوههای مؤثر بر میزان پوشش، دامنه و دسترسی به اطلاعات اعتباری موجود از طریق یک اداره اعتباری دولتی و یا یک مؤسسه اعتباری خصوصی را اندازهگیری میکند»
«تشریک اطلاعات اعتباری» باعث میشود که اعتباردهنده پیش از اعطای وام تصویر روشنی از اعتبار متقاضی وام و ریسک اعتباری او پیدا کند؛ زیرا تشریک اطلاعات اعتباری تمام سوابق خوشایند و ناخوشایند اعتباری متقاضی اعتبار را پیش روی عرضهکننده اعتبار قرار میدهد: تعداد وامهایی که در سالهای اخیر اخذ شده، میزان بدهی بالفعل متقاضی، تعهد متقاضی به بازپرداخت به موقع بدهی، تعداد وامهایی که ضمانت کرده است، بار تکفل متقاضی، نحوه پرداخت قبوض آب و برق و گاز و تلفن، رأی دادگاه در مورد اختلافات مالی و.... این اطلاعات به اعتباردهنده کمک میکند مشتریان خود را غربال کند و به آنها با توجه به مخاطره اعتباریشان امتیاز بدهد و برای اعتبار پرداختی نرخ تعیین کند.
قرضكنندگان هم وقتي كه بدانند اطلاعات آنها در اختيار همه وامدهندگان قرار ميگيرد، تمايل بيشتري به بازپرداخت ديون خود پيدا ميكنند. همچنین به دليل در دسترس بودن سابقه اعتباري، قرضكنندگان نيز از نرخهاي بهره كمتر بهرهمند میشوند؛ چراكه بانكها در جذب مشتريان خوب با يكديگر رقابت ميكنند.
علاوه بر این، اگر بخشی از دشواری کسب اعتبار مربوط به رفتارهای اعتبارگیرندگان پس از دریافت اعتبار است پس باید بتوان به طریقی آنها را وادار به ایفای تعهداتشان کرد. برای این کار، بانک جهانی بر حقوق اعتباردهندگان تأکید میکند و معتقد است تقویت حقوق اعتباری منجر به تسهیل اعطای اعتبار میشود. نکته اساسی این است که اگر حقوق اعتباردهنده ضعیف باشد و یا ضمانت اجرا نداشته باشد، اعتبارگیرنده به رفتارهای پر مخاطره خود ادامه میدهد بدون آنکه نگران توقیف وثایق خود باشد.
علی نصیری اقدم عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
و زینب مرتضویفر عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی تهران
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |





پیام شما با موفقیت ارسال شد .