مردم عادی اما نمیدانند کدام باران سیل به راه میاندازد. یا اینکه نمیدانند وسعت سیلی که خواهد آمد چقدر است. از شدت و مدت آن هم بی خبرند و از میزان تخریبی که به آنها وارد خواهد شد. در آق قلا و قمیشان به دلیل شیب ملایم گرگان رود و طول ۲۰۰ کیلومتری این رودخانه، سیلاب آرام آرام دشت وسیع گنبد کاووس را درنوردید و مردم شاید قبل از رسیدن آب به خانه هایشان خبر را دهان به دهان شنیده بودند و حدس می زدند که بزودی سیل به خانه هایشان هجوم خواهد آورد. با اینحال اما آنقدر اطلاعات تخصصی و دقیق به آنها نرسید که بتوانند به موقع اقدام کنند و میزان آسیب سیل را به حداقل کاهش دهند. وقتی از کوچه و خیایان های آق قلا می گذشتم غافلگیر شدن مردم را آشکارا میدیدم که اثاثیه های منزلشان در گل و لای فرو رفته بودند، در حالیکه کافی بود آنها را فقط یک طبقه به بالا منتقل می کردند.
در خوزستان اما شرایط حادتر بود. مردم را تنها نگران سیلابی ندیدم که در آن فرو رفته بودند، آنها از احتمال شکستن سد کرخه هم سخت ترسیده بودند. چندین نفر از مردم معمولی را در اهواز ملاقات کردم که وقتی دانستند برای بررسی سیل رفته ام، می گفتند شدیدا ترسیده اند که مبادا سد کرخه بشکند و آب همه آنها را بشوید و به عراق ببرد!
در همین استان مردم را بسیار متحد دیدم، چنانچه بی انتظار از کمک های دولتی خود آستین بالا زده و با هر وسیله ای که بود به مصاف سیل میرفتند و به یاری همسایگان سیل زده خود.
در لرستان اما داستان دیگری بود و نیز همینجا در خراسان در شهرهایی مثل کلات، سیل غافلگیرانه رسیده بود و مردم فقط آنقدر خوش شانس بودند که بتوانند جانشان را برداشته و از جریان شدید و مرگ آفرین سیل دور شوند! خانه ها و خودروهای بسیاری اما طعمه سیل گردیدند و تخریب شدند، بی آنکه مردم را یارایی باشد برای حفظ مایملک شان.
مردم میتوانستند بسیار بهتر عمل کنند، اگر مدیریت سیلاب درست انجام شده بود و اگر سامانه هشدار سیلی می بود که بتواند به مردم در معرض سیل، به موقع هشدار داده و سپس مدیریت سیل برنامه مناسبی می داشت برای کمک به مردم در جهت حفظ جان و مالشان.
در مواردی هم این اتفاق افتاد. گهگاه اطلاعیه هاییاز طرف مدیریت بحران استان ها صادر شد و از مردم برخی شهرها و روستاها خواستند تا نسبت به تخلیه منازل مسکونی خود اقدام عاجل انجام دهند. اما شخصا شاهد بودم که متاسفانه مردم ساکن در این مناطق هیچ واکنشی به این اطلاعیه ها نشان نمی دادند! پس از دو روز که به صورت مداوم از مردم شهرهای حمیدیه و سوسنگرد درخواست شده بود خانه هایشان را ترک کنند، شخصا از این دو شهر بازدید کردم و شهر را کاملا فعال یافتم! روستاهایی را هم دیدم که سیل آنها را فراگرفته بود، ولی مردم همچنان در آنجا حضور داشتند برای حفظ امنیت همان مایملکی که در آب غرق بودند!
از این شواهد می توان مهمترین آسیب های زیر را در مدیریت بحران کشور استخراج کرد:
۱- عدم وجود سامانه هشدار سریع قابل اعتماد برای اعلام وضعیت اضطراری به عموم مردمی که در معرض سیل قرار میگیرند.
۲- نبود مدیریت منسجم و متمرکز برای اداره صحیح و همه جانبه سیل زدگان برای انجام اقدام مناسب در زمان مناسب.
۳- عدم آمادگی فنی برای انجام اقدامات مهندسی لازم در جهت کنترل سیلاب.
۴- نبود آموزش عمومی برای مردم و آماده کردن آنها برای اینکه در روزهای حادثه بدانند تکلیف شان چیست و چه کارهایی باید انجام دهند.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .