سیدمحمد بحرینیان
يادگرفتن علوم از مسير ترجمه و توسعه دانش وارداتي در كشور را هم كه حاصل جمع شدن دانش ضمني در ايران نبود، عامل ديگري است كه سبب شده تصميمسازان بخواهند هر چيزي را با اين ترجمهها و دانش وارداتي انطباق دهند. ما عـلاوه بـر مشـكل آموزش، مشكل تحصيلكردگان خارج از كشور را هم داشتيم. كساني كه از خارج آمدند و تحصيلكرده دانشـگاههـاي معتبـر بودند، در اين ارتباط نكته مهمي را مطرح ميكنند. ميگويند دانشجوياني كه از ايران ميآمدند هـر آنچـه را در كشـور خـود آموزش ديده بودند، درست برداشت نكرده بودند.
صنعتي شدن ما نارس بوده؛ توالي در بخش صنعت ايران طي نشده و ما يـكبـاره از صنعتي شدن ساده و نارس بدون طي مراحل، گرفتار صنعتي شدن ناقص شديم، به همين دليل پختگي لازم را نداريم. در دوران مصدق ازآنجا كه متوجه نقاط ضعف شدند و فهميدند كه ما نميدانيم، كارشناس خارجي به ايـران آوردنـد تـا در مسائل به آنها كمك كند. دوره مصدق تنها دوره اي بود كه تراز بازرگاني ايران به شكل واقعي مثبت بوده اسـت. در ايـن دوره يكسري صنايع را راه انداختند. براساس تحقيقاتي كه در اتاق بازرگاني مشهد انجام شده است، بيشترين ميزان اشتغال كشور تا سال 95 در دوره خاتمي رخ داده است. حدود بيش از هفت ميليون اشتغال در اين دوره داشتيم كه حاصل اجراي برخي طرحهايي است كـه طراحـي آن متعلق به دهه اول انقلاب بود. طراحي تمام طرحهاي دهه اول انقلاب عمقي بود. توليد ماشين ابزار بهعنوان مادر صنعتها در دستور كار بود. برنامهريزي شد كه كار ناقص عاليخاني را تكميـل كننـد. سـاخت ماشـينآلات معـدني، قطعـات هيدروليك، تراكتور باغي و... همه مهم بود و براي زيرساختهاي صنعتي خوب بود. درحاليكه در ديگر دورهها ما همواره بـه دنبال توسعه زيرساختهاي عمراني بوديم.
در سال 72 واردات بدون انتقال ارز، بزرگترين بدهي را براي كشور رقم زد. در شرايطي كه بدهي دوران شاه در ميان مدت و بلندمدت هم در حال پرداخت بود و كشور حداكثر شش تا هفت ميليـارد دلار بـدهي داشـت، يكبـاره سـقف بدهيها با انجام واردات بدون ارز به 40 ميليارد دلار رسيد. اين تصميمگيري باعث ضربه بزرگـي بـه اقتصـاد كشـور شـد. در سال 77 كه درآمدهاي ارزي كشور به حدود 9 ميليارد دلار رسيد و قيمت هر بشكه نفت هشـت دلار شـد، يكبـاره مسئولان به توليد داخل توجه كردند. ما در حال تحليل هستيم كه ببينيم چه صنايعي در چه زمانهايي راه افتادند. داريم به نتايج شگفتي ميرسيم. معتقديم بزرگترين اشتغال آن زمان مربوط به طرحهاي دهه اول انقلاب است.
وقتي درآمدهاي ارزي پايين آمد، سه اقدام ديگر به دليل بيچارگي انجام گرفت؛ اما در سال 82 دوباره درآمدهاي ارزي روي 24 ميليارد دلار آمد و دوباره اشتباهات قبلي تكرار شد و كشور به سمت مونتاژ رفت. با بازي واژهها و شعار جلوگيري از انحصار، سراغ راهكارهاي شكست خورده رفتند.عنصري كه در سـه دوره طلايـي اقتصـاد ايران به صورت مشترك داريم و الان هم اين عنصر را به عنوان نقطه اتكا براي برون رفت از شرايط ميبينم، اين بود كه به اين نتيجه رسيدند كه يك گروه يا قوه عاقلهاي از نخبگان كار هدايت اقتصاد كشور را انجام دهند. ميدانستند كـه دانـش كـافي ندارند؛ اما خرده دانشها اگر كنار هم قرار گيرد، كوه هم جابه جا ميشود. در نتيجه بايد يك قوه عاقلهاي در يك نهاد فراقوهاي و مستقل از سه قوه براي اقتصاد تصميم بگيرد.
تصميم گيران اقتصادي ما اهليت حرفهاي نداشتند. ناتوان از آينده نگري بودند و به اين صفات بايد ناكارآمدي را هم اضافه كرد. راه حل مشكلات را تاريخ به ما نشـان داده اسـت. كشورهاي ديگر مثل چين، كره، سنگاپور، تايوان و مالزي يك قوه عاقله براي بخش صنعت خود گذاشتند؛ زيرا ميدانستند در مقابل جايي كه دانش و تكنولوژي جهان سه ماه به سه ماه بهروز ميشود، براي جلـوگيري از عقـب مانـدن، بايـد از نيروهـاي ديگر كمك گرفت.
مدیر دفتر پژوهشهای اقتصاد و توسعه اتاق بازرگانی خراسان رضوی
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .