باید گفت که صاحب اصلی دلار در بازار ارز کشور، دولت و متولی آن بانک مرکزی است اما اگر بانک مرکزی استقلال کامل میداشت، بسیاری از سیاستگذاریهای آن پاسخ میداد. شاید یکی از دلایلی که نرخ ارز افزایش پیدا کرده، بخاطر همان دستهای مستبدی است که غیرمرتبط با سیستمهای بانکی هم نیستند.
بخش خصوصی واقعی تنها متقاضی 20 الی 25 درصد دلار بازار ارز است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که حدود 25 درصد اقتصاد کشور در دست بخش خصوصی است و اقتصاد کشور حول این موضوع میچرخد و مابقی آن در دست اقتصاد دولتی است. بنابراین با این سهم 25 درصدی بخش خصوصی، او هیچگاه نمیتواند حرف اصلی را در بازار ارز داشته باشد. بنابراین آن کسی که در سیستم دخالت میکند یا خود سیستم بانک مرکزی و دولت است و یا بخش خصولتی؛ در واقع این بخش خصولتی است که کار را خراب کرده است.
اگر بانک مرکزی قصد ساماندهی بازار ارز را دارد، باید سازوکاری را تعریف کند که در ابتدای کار، مانع آن بخش غیرقانونی و غیرموجهی که در امور دخل و خرجهای ارزی دخیل است، شود. البته میزان معاملات ارزی نقدی در مقابل این حجم زیاد از حوالههای ارزی عددی نیست و نمیتواند تعیین کننده نرخ ارز در بازار باشد.
به هر حال، در صورت بروز تنشهای ارزی دولتها موظف هستند که به دنبال راهکارهای نظارتی و کنترلی بگردند؛ راهکارهای آنها نیز بر اساس مکانیزمها و ابزارهایی است که در اختیار دارند و میتوانند اعمال کنند؛ این مساله امری طبیعی است اما چه موقع باید به مساله ورود پیدا کنند و تا چه اندازه میتواند در این بازار دخالت کند؟ 40 سال این کنترل و نظارت بر بازار ارز وجود داشته اما آیا 40 سال دیگر میخواهند به این نوع کنترل کردن بازار ارز ادامه دهند؟ متولی اصلی بازار متشکل ارزی بانک مرکزی است و هر رئیس بانک مرکزی که نتواند آن دستهای پشت پرده را کنترل کند، بازهم هر مکانزیم و روشی را پیش بگیرد، بازهم جواب نمیدهد.
این بازار متشکل ارزی چندین سال است که مطرح شده و موفق به اجرایی شدن آن نشدیم. اگر هم امروز اجرایی شود، دلیل آن این است که مصرف ما به حداقل رسیده، از سویی دیگر وضعیت چرخش اقتصاد امروز ما که وضعیت عادی نیست و این حداقل شدن معاملات مالی و چرخش ارزی باعث میشود، کنترلهایی را اعمال کنیم اما اگر بخواهیم آن را گسترش دهیم چه خواهد شد؟ آیا این مکانیزم بازهم جواب میدهد؟ آیا این بازار را برای آینده در نظر گرفتهایم؟
در حقیقت تنها راه کنترل بازار ارز شفافسازی در امور و تمام فعالیتهای اقتصادی است؛ یعنی تمام مردم باید از وضعیت این بازار مطلع باشند. این شفاف سازی با رسانهها و خبرگزاریها امکانپذیر میشوند و باید امکاناتی قانونی در اختیار و دسترس آنها قرار گیرد و کسی مانع دسترسی آنها به اطلاعات نشود.
بازار متشکل ارزی همان بورس خصوصی است
بازاری که دست اندرکاران آن تنها چند صراف بزرگ هستند و با مکانیزم بورس نرخ ارز در ساعات اداری معین میشود، این بازار همان سیستم بورس خصوصی است، چه مکانیزمی؟چه تشکل ارزی؟ اگر هم صرافی کوچک نیاز به ارزی دارد باید از این صرافیهای بزرگ خریداری کند. در حالیکه تمام صرافیها میتوانند در یک سیستم حضور داشته باشند اما این اختیار هم اکنون تنها در دست چند صرافی بزرگ است و آنها اتاقی بسته را تشکیل میدهند و باز همانند گذشته دستهایی در پشت پرده پیدا خواهد شد که بازار را برهم میزنند.
اینجاست که باید رسانهها وارد میدان شوند یعنی تمام فعالیتهایی که در آن اتاق صورت میگیرد، باید به وسیله خبرگزاریها رصد شود تا تمامشان شفاف باشد. در این صورت بسیاری از مشکلات مرتفع خواهند شد. اگر بناست قیمتها در استانها مشخص شود، بازهم این امر به سیستم کلان بازمیگردد یعنی تا زمانی که تهران محور همه امور است، این بازار در استان ما به آن صورت تاثیرگذار نخواهد بود. بنابراین اگر بخواهند قیمتها در استانها معین شود، ابتدا باید ظرفیت اقتصادی آنها را افزایش دهیم و برای این کار باید تصمیمگیریها در مرکز استان تفویض شود.
رئیس انجمن طلا، جواهر، نقره و سنگهای قیمتی خراسان رضوی
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .