در حالیکه این ذهنیت، انحراف بزرگي از آرمان «شايستهگرايي» است.
عليرضا رشيديان، استاندار خراسان رضوي، که از قضا، بیشترین نقش را در ایجاد هماهنگی برای این انتصاب بر عهده داشت، نشان داد براي توسعه و پيشرفت استاناش، چنين نگاهي ندارد...
اتفاق نو!او کار با ژنرالها را به رهبري نیروهای معمولی ترجیح میدهد. اگر مردم شهر قلمدانهای مرصع را برنده اصلی این انتصاب بدانیم، رشيديان بيترديد برنده اصلي اخلاق حرفهای مدیریت در اين آزمون بود.
2-در فرهنگ ملي و دینی ما، مناصب مدیریتي، هیچ فضیلتی جز خدمت به جامعه و ساکناناش ندارد. مولاي متقیان، علي(ع)، حکومت را وسیلهای برای رسیدن به هدف تعبیر میکند. بنابراین دیدگاه، حکومت از آن رو که از دید دنیاپرستان، ریاست و آقایی است، ارزشی ندارد. آن قدر که حتی از آببینی بز و برگ جویدهای در دهان ملخ هم بیارزشتر است. در دیدگاه مولا، حکومت اگر برای هدفي والا و انسانی نباشد، از «کفش کهنه وصلهدار» نیز بیارزشتر است.
هرچند اين تعابير در روزگار ما مهجور مانده بود، اما ابراز علاقه مظفری برای بازگشت به زادگاهاش و ترجیح «خدمت محلی» به «مدیریت ملی»، يک بار دیگر تعابیر حضرت امیر(ع) را در جامعه ما زنده کرد. در چنته سوابق او، يک دوره نمايندگي مجلس(دوره هفتم)، یک دوره فرمانداری نیشابور(1377)، یک دوره معاونت استانداری خراسان(1380)، مدیرعاملی بانک شهر(1392)، معاونت سازمان اقتصادی کوثر و ریاست جهاددانشگاهی به چشم میآيد. او پیش از آمدن به نیشابور، معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استاندار تهران بود. علاوه بر آن، پروندهاش برای صدور ابلاغ ریاست هیأت مدیره بانک رفاه، به بانک مرکزی رفته است. این که مظفري چگونه پذیرفت تهران را با آن همه برو و بیایی که داشت، بگذارد و دوباره به شهری بازگردد که 10 سال قبل، در آن فرماندار بوده، با عقل محاسب و ذهن معاشاندیش قابل تحلیل نیست. حرف منتقدان این تصمیم همین است که همه تلاش میکنند رزومه و سیاهه عملکردیشان را پربار کنند تا سرانجام پايتختنشين شوند، اما چه شده که او ساختمان بلندمرتبه استانداری تهران را ميگذارد و ساختمان فرمانداري نيشابور در حاشيه جاده ابریشم را ترجیح میدهد؟
3-مظفري براساس يک تصميم شخصي و بیالتفات به آلاف و الوف حضور در تهران، با انگيزههاي اخلاقی به نيشابور آمده است. او در مراسم معارفهاش، از همه گروهها و دستجات قومی، سیاسی و قبیلهای نیشابور خواست فرصتی را که برای ساختن شهرشان ایجاد شده، مغتنم بشمارند و به چیزی جز منافع زادگاهشان فکر نکنند. مظفری از وزیر کشور گفت که در جلسهای خصوصی به او گفته است هرکجا لازم شد، اختیارات وزارتیاش را به او تفویض میکند تا روند توسعه و پیشرفت نیشابور بدون مانع و دستانداز پیش رود. مظفری، نیامده خبر داد همین هفته، نیشابور میزبان هیأتی از سوییس و آلمان است که میآيند تا پروژه افلاکنماي نيشابور را که در زمان نمايندگي او کليد خورد و با رفتنش، نیمهکاره رها شد، دوباره از سرگرفته شود.
4-آن چه در بهمن57، موجب آن پيروزي سترگ شد، «سرمايه اجتماعي» بود که حول محور امام(ره) شکل گرفت و به فروپاشی کاخ طاغوت انجامید. این سرمايه، در دوران دفاع مقدس نیز، موجب حماسه هشت سال ایستادگی در برابر دژخيم شد. متاسفانه بنا به دلايلي که از حوصله اين بحث خارج است، «سرمايه اجتماعي» ما، امروز در وضعيت مناسبي قرار ندارد. اگرچه مشارکت 7/72درصدي مردم در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری را میشود ملاکی برای بالابودن سرمایه اجتماعی کشور قلمداد کرد، اما فصل هیجان و غَلیان انتخابات، شاخص مناسبی برای ارزیابی دقیق این سرمایه نیست. «سرمایه اجتماعی» را آن جا مشخص ميکنند که دولت جدید که71/50درصد آراء مردم را کسب کرده بود از مردم ميخواهد با انصراف از دریافت ماهیانه 45000تومان یارانه، به دولت یازدهم کمک کنند تا طرحهاي نيمهتمام مملکت را تکمیل کند و جلوی خسارتهای روزافزون را بگیرد، اما در عمل، تنها دومیلیون نفر با دولت برخاسته از رای خود همراهی میکنند! هر پديدهاي که بتواند در سطح ملي یا محلي، به بازیابی و ارتقاء دوباره اين «سرمايه اجتماعی» کمک کند، بايد مورد توجه و اقبال قرار گيرد. مظفری در مبارزات انتخاباتی مجلس هفتم و هشتم، به عنوان «فرزند نیشابور» معرفی شد. استقبال بينظير مردم شهر، در روز معارفه، که با نُقل و شيريني، در کنار فرمانداری شهر اجتماع کرده بودند، نشان داد مردم، همچنان او را «فرزند نیشابور» میدانند و در زیر چتر مدیریتیاش، حاضر به تلاش مضاعف برای آباداني نیشابور هستند. ارادهای که کمک کرد تا مظفری برای خدمتگزاري مجدد، به زادگاهاش بازگردد، بیشک به افزایش ضریب همبستگی و سرمایه اجتماعی این سرزمین کمک کرده است.
5-انتصاب مظفری به سمت فرماندار نیشابور، تراز فرمانداران استان را بالا میبرد. حالا دیگر شهرستانهای تابع استان حق دارند از نماينده عالي دولت، فرمانداری در حد و قواره فرماندار نیشابور طلب کنند. اين هم از حلقههای مفقوده دولت نهم و دهم بود که سطح مدیران اجرایی و سیاسی بخشها و شهرستان ها را فروکاهید و مثلا افرادی را به کارگمارد که بعضا در پرونده کاريشان، حتی یک روز سابقه مدیریتی نبود! حالا اما سطح انتظار مردم شهرستانهاي استان بالا رفته است.
آنها محقاند تا در يک مطالبه عمومي، از نخبگان و فرهیختگان شهرشان، که بنا به هر علت، کوچیدهاند و از سرزمین مادریشان رحل اقامت گزیدهاند، بخواهند همچون «فرزند نیشابور» بازگردند و باقی ایام خدمتیشان را در خاکی که مهد رشد و سبب نیکنامیشان بوده است، خدمت کنند. نمايندگان حوزههاي انتخابيه استان در هشت دوره گذشته مجلس را بررسي کنيد. ببينيد چند درصدشان پس از اتمام دوره نمايندگي، دوباره شال و کلاه کردهاند و به موطنشان بازگشتهاند؟ نگارنده نادید ميگويد 80درصد ايشان، پایتخت را به بازگشت دوباره به حوزههای انتخابیه خود ترجیح دادهاند. بازگشتن مظفری، این پتانسیل را براي بقیه نقاط استان ایجاد میکند تا آنها هم از مظفریهاي شان بخواهند بازگردند و شهرشان را بسازند.
اينها نويدبخش فردايي بهتر براي شهرستانهايي است که کارکردشان تا امروز فقط ساخته و پرداخته کردن مديراني برای مرکز بوده و دستشان همواره از چیدن خرماي اين نخيل، کوتاه مانده است!
Read more: http://www.donya-e-eqtesad.com/news/859756/#ixzz3RFRVr939
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |
نظرات کاربران
-
محمد عطريانفر





