بهار مطبوعات ايران در زمستان 1215 هجری شمسی در تهران اتفاق افتاد که با انتشار پيششماره نشريه مشهور به «کاغذ اخبار» در دوره صدارت حاجیميرزا آغاسی ايروانی روزنامهنگاری به مفهوم امروزی بنياد گرفت. از اولين نشريه ايران با عنوانهای «کاغذ اخبار»، «اخبار وقايع شهر»، «نشريه ميرزا صالح» ياد میشود.
در این بین نقش خطه خراسان در پیشرفت مطبوعات کشور بر کسی پوشیده نیست و هنوز دفتر کار مرحوم ملک الشعرای بهار در مشهد یادآور نخستین روزهای روزنامه نگاری حرفه ای در این مرز و بوم است.
برای بررسی حال و روز روزنامه نگاری در خراسان به سراغ ناصر آملی مقدم، روزنامه نگار پیشکسوت و سردبیر اسبق روزنامه های خراسان، توس، شهرآرا و سردبیر فعلی هفته نامه اترک رفتیم تا با او در مورد فضای کاری مطبوعات خراسان و مسائل مرتبط با آن گفتوگو کنیم.
او معتقد است سه مولفه غنای فرهنگی، تفاوت مباحث دینی در خراسان با سایر نقاط کشور و همچنین وضعیت سپهر سیاسی خراسان، فضای کار مطبوعات خراسان را با دیگر شهرهای کشور متفاوت کرده است. آملی که از سال 64 تا 69 سردبیری روزنامه خراسان را بر عهده داشته است، فضای فکری روزنامه خراسان را با فضای فعلی بسیار متفاوت میداند. وی معتقد است نشریات باید در یک فضای عادلانه رقابت کنند و اگر یارانه مطبوعات کاملا دولتی را قطع کنند، این رسانه ها توان رقابت با مطبوعات بخش خصوصی را ندارند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
لطفا در مورد نحوه ورودتان به روزنامه خراسان و فضای کاری خود در روزنامه در مدتی که فعالیت می کردید توضیح دهید.
سالها در روزنامه خراسان کار کردم و همچنین در روزنامه «توس» و هفتهنامههای دیگری که مجموعا سی سال سابقه مطبوعاتی بنده را تشکیل میدهد. بعد از تعطیلی دانشگاهها در اوایل انقلاب و با توجه به اینکه صاحب خانواده بودم تاکسی خریدم و به امرار معاش مشغول بودم.
در بهار سال 63 باران سیل آسایی در مشهد بارید و این باران خیابانهای ملکآباد و احمدآباد را کاملا شست و درختان و ساختمانها را به جلا انداخت و هوا معطر و عالی بود و در همین حین در شهر مشغول مسافرکشی بودم که مسافری را سوار کردم و به سمت پایین شهر رفتم. باران در این منطقه وضعیت را به کلی متفاوت کرده بود و زندگی مردم را در پایین شهر ویران کرده و ظرف و ظروف و وسایل منزل مردم در آب غوطهور بود.
این باران در یک منطقه از شهر جلوه و زیبایی و در منطقه دیگر از شهر ویرانی ایجاد کرده بود و چون من دانشجوی ادبیات فارسی بودم همان موقع درباره این وضعیت شروع به نوشتن کردم.
در آن موقع مطلبی با عنوان «کاش میشد احمدآباد را از پاچه تکاند» نوشتم که منظورم این بود کاش می شد به جای آلودگی و ویرانی با خود برای پایین شهر پول می برد و این یادداشت را به روزنامه خراسان تحویل دادم و بعد از چند روز با من تماس گرفتند که برای گفتوگو به روزنامه خراسان بروم. در آنجا صحبتهایی در مورد همکاری با روزنامه انجام دادم که در نهایت همکاری من با خراسان شروع شد. پس از یک سال همکاری پراکنده با خراسان به بنده مسئولیت تحریریه روزنامه خراسان را پیشنهاد دادند که از سال 64 تا 69 سردبیری روزنامه را بر عهده داشتم. در آن سالها روزنامه خراسان تحت تاثیر جریان چپ اسلامی و طرفدار دولت وقت بود و همچنین آقای موسویان مدیرمسئول وقت روزنامه خراسان با افراد متفکر مجمع روحانیون مبارز در ارتباط بود. همچنین روزنامه متعلق به بنیاد شهید بود که آقای کروبی رئیس بنیاد شهید بودند و انصافا کمکهای خوبی به روزنامه میکردند.
موقعی که در خراسان شروع به کار کردم روزنامه خراسان به شدت در حال ورشکستگی بود که سهمیه کاغذ آن روزانه می رسید و آقای موسویان به دلیل ارتباطات خوبی که با تهران داشت و همچنین سلامت اقتصادی که داشتند، روزنامه به اصطلاح مرده را زنده کردند. سال 69 زمانی که از روزنامه رفتم تیراژ آن به حدود 40 هزار نسخه رسیده بود و کاملا سود ده شده بود و مدیرمسئول تغییر کرد و آقای غزالی مدیرمسئول شدند، ایشان نیز در توسعه روزنامه خراسان تاثیر بسزایی داشتند. گرچه در حال حاضر که به گذشته نگاه میکنم نقدهایی به آن دوران اما با نگاهی امروزی دارم ولی خراسان در آن دوره آگاهی بخشی خوبی را انجام میداد.
در آن زمان روزنامه دیگری به صورت حرفه ای فعالیت می کرد؟
بله در سال 65 روزنامه قدس راهاندازی شد و از همان ابتدا این دو روزنامه نظرات متقابل و مخالفی با یکدیگر داشتند. بعد از اینکه بنده از روزنامه خراسان رفتم و کل سیستم مدیریت روزنامه تغییر کرد یک نوع سیاستزدایی در تفکر این روزنامه رخ داد اما به صورت ملایم بود. در همان دهه 60 جناح راست سعی کرد که روزنامه خراسان را به خود وابسته کند که نتیجه نداد اما برای برخی روزنامهها این اتفاق رخ داد ولی به عنوان مثال برای روزنامه اطلاعات اینطور نشد و آقای دعایی با توجه به سابقه روشن و مواضع معتدل و خط امامی که داشتند همچنان در روزنامه اطلاعات فعالیت میکنند.
روزنامه نگاری در استان خراسان و فضای کار در این استان را چطور ارزیابی میکنید.
استان خراسان رضوی در ساحت کشورمان ویژگیهای منحصر به فرد مثبتی دارد و البته ویژگیهای منفی در آن نهفته است. یکی از ویژگیهای مثبت روزنامه نگاری در خراسان این است که خراسان منطقهای فرهنگی با قدمت بسیار بالایی است و در واقع قطب فرهنگ دینی و ملی در کشورمان و بلکه در جهان اسلام محسوب میشود. این استان ادبیات خاص خود را دارد، همانطور که مستحضرید در ادبیات کهن و معاصر ایران سبک خراسانی داریم حتی در سبک شناسی سنتی، رسالهای به رشته تحریر درآمده است و در شعر نو سبک خراسانی داریم و هر کسی که اندکی آشنایی با ادبیات فارسی مدرن ایران داشته باشد زبان اخوان ثالث و دکتر شفیعی کدکنی را از یکدیگر تشخیص میدهد و به عبارت دیگر هم تاثیر غنای فرهنگی و هم روش گفتاری و نوشتاری بازمانده از شخصیتهایی مانند فردوسی در ادبیات ایران رسوخ و نفوذ دارد. چنان که سبک عراقی و هندی نیز در ادبیات معاصر ما مشاهده میشود.
از نظر دینی حوزه علمیه مشهد با حوزههای علمیه قم و یا نجف متفاوت است، یعنی در حوزه علمیه مشهد مکتب تفکیک را داریم که این مکتب تفکیک کاملا مرتبط با منطقه خراسان است. در سیاست نیز منطقه خراسان با دیگر نقاط ایران متفاوت است و علت عمده آن همین غنای فرهنگی و وجود آستان قدس رضوی است.
آستان قدس رضوی همواره در طول تاریخ قدرت سیاسی و اقتصادی بزرگی داشته است و هرگاه بین نماینده قوه مجریه و تولیت آستان قدس گسل ایجاد شده امورات این استان با مشکل مواجه شده است و هرگاه در کنار هم یا یکی بودند امورات به روال عادی طی میشده است. به عنوان مثال در اواخر دوران پهلوی دوم، آقای ولیان استاندار خراسان و همچنین نایبالتولیه بود به این دلیل که جلوی برخی کشمکشها گرفته شود. بعد از انقلاب هم تقریبا قدرت فائقه بر استان در اختیار جریان محافظهکار بوده است.
حال روزنامه نگاری در خراسان را باید با این سه مولفه در نظر گرفت که در این فضای دینی و فرهنگی و سیاسی فعالیت میکند. این غنای فرهنگی باعث شده است که این استان پیش از بسیاری از استانهای دیگر بعد از تهران صاحب روزنامه و مطبوعات باشد. قبل از انقلاب روزنامه آفتاب شرق و خراسان شروع به کار کردند که روزنامه خراسان نزدیک به هفت دهه تا به امروز فعالیت میکند. بعد از تهران قطب مطبوعات قدرتمندی در کشور هستیم که بدون تردید هیچ استان دیگری مانند استان خراسان غنای فرهنگی و سوابق کار مطبوعاتی و نشر را ندارد. روزنامه نگاری در خراسان امری آموزانده شده و پرسابقه است. اکثر چهرههای برجسته فرهنگی کشور که خاستگاه خراسانی دارند سابقه کار مطبوعاتی در استان خراسان دارند. شفیعی کدکنی، علی شریعتی، مهدی اخوان ثالث و محمد قهرمان عمدتا در روزنامه خراسان فعالیت داشتند.
وضعیت حمایتهای مالی دولتی و بخش خصوصی به نشریات و روزنامههای استانی در گذشته و امروز را چطور تحلیل میکنید؟
روزنامهها کم یا زیاد از دولت یارانه دریافت میکردند اما در مجموع این کار درست و شایستهای نیست و اگر امور مطبوعات را به خودشان واگذار کنند برای مطبوعات بهتر است.
اما به این شرط که نشریات حاکمیتی و یا دولتی هم وضعیت مستقلی پیدا کنند. اگر این اتفاق رخ دهد به عقیده بنده مطبوعات دولتی و حاکمیتی توان رقابت با مطبوعات بخش خصوصی را ندارند اما چون از ابتدا خشت این دیوار کج گذاشته شده است باید به نشریات بخش خصوصی یارانه بدهند و البته همان را نیز به درستی پرداخت نمیکنند. رقابت مطبوعات باید رقابت عادلانهای باشد یعنی طوری نباشد که جلوی یک سری نشریات موانعی ایجاد کنند و از مطبوعات دیگر حمایتهای مالی و معنوی شود.
وضعیت و فضای فعلی حاکم بر مطبوعات خراسان در مقایسه با تهران را چطور تحلیل میکنید؟
کار مطبوعاتی یک فعالیت سه ضلعی است که عبارت از قدرت، بازرگانی یا اقتصاد و فرهنگ است و نادیده گرفتن هر کدام از این اضلاع چرخه مطبوعات را مختل میکند. منظور بنده این است که مطبوعات از یک طرف با سیاست در ارتباط هستند و از یک سو با فرهنگ و از سوی دیگر به نحو اجتنابناپذیری با بازرگانی و اقتصاد مرتبط هستند. وقتی یک نفر در فضای مطبوعاتی کار میکند که قدرت و فرهنگ و اقتصاد در اختیار یک جریان سیاسی است و قصد داشته باشد که طرز تفکر دیگری را اجرایی کند مشخص است که چه اتفاقی رخ میدهد. برخی افراد در بعضی نهادهای مذهبی اعمال فشار میکنند و در تمام کشور این وضعیت وجود دارد اما شاید بتوان گفت که در تهران تا حدی افراد مذهبی معتدل وجود داشته باشند که بتوان با آنها گفتوگوی منطقی داشت.
بهنظر شما بین خبرنگاران مشهدی با خبرنگاران پایتخت تفاوتی وجود دارد؟
با توجه به تجربهای که در دوران فعالیتم در روزنامه خراسان داشتم؛ انصافا خبرنگاران مشهد نسبت به خبرنگاران تهران کمبودی ندارند. خبرنگاران تهرانی مناسبات گسترده و امکانات دارند ولی ظرفیتهای گستردهای نسبت به خبرنگاران مشهدی ندارند. در آن دوران روزنامه خراسان واقعا خبرنگاران و گزارشنویسان درجه یکی داشتیم اما وقتی در یک فضای محدود کار میشود بدلیل محدودیت مناسبات، کار به لحاظ کمی و کیفی تحت تاثیر قرار میگیرد. در حال حاضر که خراسان در سطح ملی منتشر میشود واقعا گزارشنویسان و خبرنگاران خوبی دارند اما برخی محدودیتهای اجتناب ناپذیر بر آنها تحمیل میشود که در این صورت نمیتوانند در سطح و کیفیت ملی عمل کنند.
اینکه روزنامهنگار ویژگیهای یک کارمند را پیدا کند به محتوای نشریه به مرور ضربه وارد میکند. اینکه یک سرمقاله طولانی نوشته شود هنر نیست بلکه در حال حاضر متن باید خلاصه باشد و در عین حال پیام را برساند و مطبوعات باید رسانه سریعالسیر باشد. کار مطبوعاتی یک کار پیش پاافتاده فرهنگی نیست بلکه فرمول گزیده سخن گفتن است.
| لزوم تجدیدنظر در سهم خراسان رضوی از بودجه |
|---|
| جزئیات خسارت حادثه اسلامقلعه |
| روایت عدم اهلیت تصمیمسازان |
| احتمال کاهش معاملات مسکن در ماههای آینده |
| درآمد نیمه اول سال؛ 2322 میلیارد تومان |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .