. طرح موزه خراسان رضوی برداشتی روشنگرانه از معماری هنر اسلامی است ؛ بهویژه خراسان رضوی که از پیشینهای دیرپا برخوردار بوده و ریشه در باورها و اعتقادات و سنتهای گذشته مردم دارد، با این وصف طراحان موزه خراسان رضوی با الهام و بهرهگیری از معماری ایران به ویژه از بناهای تاریخی هارونیه در توس مشهد و عمارت خورشید در کلات نادری به ترسیم نقشه این موزه پرداختند. معماران که طرح موزه بزرگ خراسان رضوی را تهیه و برای ساخت موزه آماده کردهاند از معماری عمارت خورشید در طراحی معماری این سازه بهرهبردهاند.
عمارت خورشید با ارتفاع25متر در دوران افشاریه روی بقایایی از عصر ایلخانی بنیان شده و فضاهای معماری آن شامل بخش مرکزی، فضای اصلی مقبره یا سردابه زیرزمینی که حول محور بنا ایجاد شده و برجی استوانهای بر فراز آن است، پیرامون بخش میانی بنا را اتاقها و فضاهای ارتباطی شکل میدهد که میتوان حلقهوار به دور بنا دسترسی داشت.
موزه خراسان رضوی در سه بخش عمده پایهریزی شده است. نخست بخش نمایش دائمی اشیاءکه آن بخش به فضای تالارهایی اختصاص مییابد که علاوه بر نمایش اشیاء دائمی به بازدیدکنندگان محل ارائه آثار موقت نیز برای آن فراهم آمده است و از مهمترین ویژگیهای این قسمت امکان رویت و دید مستقیم (ارتباط بصری) به دیگر فضاهای موزه بهویژه فضای مدور مرکزی در بناست. دیگر فضای طراحی شده در این موزه، فضای جایگاههای نگهداری و مدیریت اداری است و بخش دیگر نیز به فضاهای پذیرش و فعالیتهای موزه و نمایشگاههای موقت اختصاص دارد. ساختار ساختمان موزه مشهد دو قسمتی است و طرح با الهام از معماری عمارت خورشید با نمایی ازسنگ گرانیت احداث شده است.
موزه
موزه چیست؟ موزه بنا به تعریف ایکوم،براساس تعريفي ايكوموس (بيست و يكمين جلسه عمومي، وين اتريش، ٢٠٠٧) موسسهاي دائمي و غيرانتفاعي در خدمت جامعه و توسعه آن است، روي عموم باز و حفاظت، تحقيقات، ارتباطات و نمايش ميراث ملموس و غيرملموس بشري و محيط آن را با هدف، آموزش، مطالعه و لذت بردن انجام ميدهد. اما اگر از این تعریف جامع صرفنظر کنیم، دیگر چه چیزهایی به ذهنمان خطور میکند؟
شاید اولین پاسخی که به ذهنمان خطور کند، مکانی باشد که در آن اشیای گرانقیمت و لوکس نگهداری میکنند و بعد با هیجان زیاد و با واژههای چقدر زیبا و قشنگ به تعریف از این اشیا میپردازیم؛ امــــا آیا موزه جای نگهداری اشیای لوکس و به اصطلاح عامیانه «زیبا و قشنگ » است؟ ما زمان خود را صرف زیبایی و قشنگی این آثار میکنیم؟ موزه یک نهاد اجتماعی است ، نهادی که همچون نهاد دیگر اجتماعی نظیر مدرسه، دانشگاه... دست به فرهنگسازی میزند امـــــا تا چه اندازه در هدف خود موفق است؟ مسلما جامعه هنگامی بقایش تضمین میشود که مردم شیوههایی برای برخورد با وضعیتهای مستمر خود پدید آورند که ما این شیوههای مستمر را نهادهای اجتماعی مینامیم که موزه یکی از این نهادها به حساب میآید؛ نهادهای اجتماعی ما را از کودکی اجتماعی میکنند و به اجتماعی کردن ما در سراسر زندگیمان ادامه میدهند. این اجتماعی کردن مستمر یک از مسائل اساسی در همه جوامع است و بنابراین همه جوامع نهادهایی برای این کار ایجاد میکنند. یکی از اهدافی که شاید به چشم نیاید اما در ایجاد موزه مخصوصا در ایران به شدت تاثیرگذار است و آن این است که جامعه با فرد یک رابطه عاطفی برقرار میکند و میکوشد مردم را در تعهد نسبت به جامعه متحد کند. نهادها مسلما توسط گروهی ایجاد میشوند که صاحب قدرتند و قدرت هدفی را دنبال میکند که گاهی از دید ما غیرقابل درک است؛ حال میشود گفت که این هدف به دنبال تامین پایندگی جامعه است یا به دنبال افکار پلید خود . این نهاد باید هدایت شود بهطوریکه نه تنها در ذهن مردم مشهد بلکه مردم ایران تفاوتی ایجاد شود که به شهربازی نمیآیند تا دستگاههای عظیمالجثه را مشاهد کنند و در حیرت بمانند بلکه به یک نهاد فرهنگی قدم گذاشتهاند که کندوکاو و همان روند مشاهده و دید زدناش دو مسئولیت ایجاد میکندکه نهاد فرهنگی در یک طرف کفه، سنگینی بیشتری کرده و عهدهدار انتشار طرزصحیح فکر کردن است. تفکری که حتی نمیشود آن را در کادر خاصی محدود کرد چرا که مبناهای خودپرستی ، قبیله پرستی ، خود مرکز بینی در آن بستر رشد میکند و اتفاقهای افراطی امروز رخ میدهد. موزهها ایجاد شدهاند براي اينكه انسانيت و تفكر همزيستي انساني را به نمايش بگذارند، براي اينكه فاصلههاي بين گذشته، امروز و آينده را از ميان بردارند نه اينكه فاصلههاي بسيار عميقتر ايجاد كنند، موزه ميخواهيم براي اينكه گذشتهمان را بدون گزينشهاي سليقهاي، فرقهاي و قبيلهاي برايمان به نمايش بگذارد نه اينكه از بين هزاران شيء انتخاب كند و سليقه معدود كساني را در انتخاب، دخالت دهد، حال باید بفهمیم که دیگر زمان موزههاي مردهگراي قرن نوزدهم كه غارتگري ميكردند، سالهاست مردهاند و به جاي آن نسل نويي از موزهها پديد آمدهاند كه خلاقيتها را مديريت ميكنند نه اينكه آن را سركوب كنند، موزه ميخواهيم كه فرهنگ ما را نمايندگي و به جهانيان معرفي كند. فرهنگ ما را به ميان جهانيان ببرد نه اينكه در هزارتوي انبارهايش منزوي كند، بميراند و به خاموشي بكشاند پس باید به این نتیجه رسیده که موزه میخواهیم برای الگوسازی فرهنگی برای ترسیم آینده. نه اينكه هر روز در اختيار اهداف گروه سياسي خاصي قرار بگيرد و هيچ الگوي بلندمدتي نداشته باشد و تنها ما را به گذشتهاي موهوم ببرد و هنرش در اين باشد كه ما را به گذشته ميبرد و دیگر بازنميگرداند و همانطور بیهیچ هدفی به گذشتهای افتخار میکنیم که دیگر نیست و نخواهد آمد، اما مدام در حسرت آن آه و ناله سرمیدهیم و به دیگران فحاشی میکنیم و در نتیجه آینده را از دست میدهیم و آینده را به عنوان مکانی که شاید بتواند دوباره عظمتی خلق کند و شکوفایی برایمان رخ دهد را اینگونه ضایع میکنیم. پس هنگامیکه موزه، این نهاد اجتماعی به خوبی ایفای نقش کند، زمانی است که مسئولیت بعدی بر دوش مردم منتقل میشود که می بایست در شناخت این عناصر فرهنگی کوتاهی نکنند و در راه درست ، و به دور از هر حس ملیگرایی ، خودبینی و ... قدم بردارند. بخوانند و از حقیقت باز نمانند.
موزه کوهسنگی زیر ذرهبین
اگرچه در سطور فوق با خوشبینی فوقالعادهای به موزه کوهسنگی پرداختم و در مورد آن و نقش و تاثیراتش نوشتم اما چیزی که در این مقوله مشکل بزرگی است و زیاد به آن توجه نشده؛ مسأله برنامهریزی و مکانیابی شهری برای احداث موزه است که دستاندرکاران بسیار ضعیف عمل کردهاند. نبود برنامه و نداشتن چارت و چارچوب مشخص مشکلات متعددی را به وجود میآورد. مردم برای گذراندن اوقات فراغت و رفع نیازهای فرهنگی خود به آن جا هجوم میآورند و اینها خود علنا زمینه ظهور مشکلات بعدی نظیر ازدحام جمعیت را به همراه دارد. مسأله ساخته شدن این موزه کنار بزرگراه از دیگر نکاتی است که سوالبرانگیز و همواره مبهم بوده است، آیا به این فکر کردهایم که از نظر آلودگی هوا و سروصدای فراوان این محل جایگاه مناسبی برای نگهداری اشیا و دادههای فرهنگی نیست آن هم در صورتی که این یکی از بدیهیترین قوانین ایکوم(1) است.از طرف دیگر در بازدید بعدی به ویترینهایی برخورد کردم که خود به تنهایی جزء آثار باستانی محسوب میشدند و آنقدر قدیمی بودند که به درد یک موزه امروزی نمیخوردند. تعدادی ویترینهایی که ثبات کامل نداشتند و آثار در آن تکان میخورد و باعث صدمه دیدن داده فرهنگی میشد، و خبری از نورپردازی و طراحیهای هنری نبود و بدون هر کدام از اینها نباید توقع داشت که مخاطب موزه را در سبد فرهنگی خود داشته باشد چرا که هیچ رغبتی برای آمدن به این مکان نخواهد داشت. اما با همه اینها از وجهههای مفید نباید غافل بود و آن معماری کلیِ ساختمان موزه ، دیوارها و فضاهای تعبیه شده در آن که کاملا برای یک کار اصولی مفید است اما تنها مشکلی که باقی میماند ، نبود کارشناس و متخصص برای طراحی این فضای مفید است که چقدر این قضیه میتواند اهمیت داشته باشد و باید به آن بها داده شود آن هم در حالی که وجود حرم مطهر امام رضا(ع) میتواند سالانه میلیونها زائر را به مشهد بکشاند و این هدفگذاری است که موزه باید دنبال کند و به فکر باشد تا هم از بُعد اقتصادی و هم از بعد فرهنگی از این میدان موفق بیرون آید.
پی نوشت:
1 - Icom
منبع استفاده شده :
1- چرا موزه میخواهیم ؟ نوشته دکتر عمران گاراژیان
2 – ده پرسش از دیدگاه جامعه شناسی نوشته جوئل شارون
| چرا تنها کاندیدای اتاق مشهد رای نیاورد؟ |
|---|
| رونمایی از کلید دار جدید اتاق مشهد |
| ترمز تورم مسکن در مشهد |
| موانع بزرگ مبادلات مهندسی |
| فرصت رونق هتلهای مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .