آنها شعار جالبي دارند که به نوعي VISION چینیها در فضای کسب و کار را بازتاب میدهد. چینیها میگویند: «هیچ انسانی روی کره زمین نیست که لااقل برای یک بار، از محصولات ساخت ما استفاده نکرده باشد!». این اعتماد به نفس فوقالعاده و آن احتیاج مبرم به در نوردیدن بازارهای جهانی موجب شده چینیها از شیرمرغ تا جان آدمیزاد بسازند و مصنوعاتشان را برای پنج قاره ارسال کنند. اما این، دولتها و حکومتها هستند که برای صیانت از تولید داخل و حفظ و توسعه اشتغال ملیشان، سیاستهای کنترلی، انقباضی یا محدودکنندهای جلوی پای واردات کالاهای چینی اتخاذ میکنند و از صنعت و تولید خود در برابر هجوم کالای بیگانه محافظت مینمایند.
این، البته با سیاستهای ما در برابر کالاهای چینی بیگانه است! ما همه بازارمان را با اخلاص، در اختیار کالاهای MADE IN CHINA گذاردهایم. همه فروشندگان و مغازهدارانمان، بخواهند یا نخواهند، حقوق بگیران و عاملان فروش کشور چین شدهاند! ما تولیدات چین را میفروشیم و تولیدات چین را مصرف میکنیم، تا دولت چین قادر باشد با اتکا به این بازار تشنه و پرکشش، اشتغالهای جدید ایجاد کند، کارگاههای جدید راه بیاندازد و رشد تولید ناخالص داخلیاش را بالا و بالاتر ببرد. این، واقعیتی تلخ است که هیچ شهروند ایرانی را نمیتوان پیدا کرد که مصرفکننده تولیدات چینی نباشد و کمتر مغازهای را میتوان یافت که بخش عمدهای از اجناساش، برچسب چینی نداشته باشد و چنین رفتار عامدانه یا سهو، شرایط سختی را برای تولیدکننده داخلی پدید آورده است. شک نباید داشت هر کالای چینی که میخریم، یک شغل داخلی را از بین برده و در عوض، یک فرصت شغلی متناظر را برای چینیها ایجاد نمودهایم.
حالا صنعت چین پیشرفت کرده و در کنار صادرات بیل و دسته بیل، فرش و مبل، اسباب بازی و مصالح ساختمانی، برایمان خودرو هم میسازد! خودروهایی کمقیمت، اما متنوع، که در همین زمان اندک، توانسته مشتریان بیشماری را در شهرهای ایران برای خود دست و پا کند. اگرچه امروز در بازار مصرف خودروهای چینی، ضربالمثل شده که مشتری اول و آخر هر خودرو چینی، همان خریدار اول آن است، اما وسوسه قیمت و تنوع در آپشنها و امکانات، سبب شده تا گستره گستردهای از مصرفکنندگان، پولشان را به بازار ببرند و با قیمتی نازلتر، خودرویی با کلاس بهتر انتخاب کنند. حالا ارزانترین خودروی شاسی بلند موجود در بازار، چینی است. ارزانترین سواری دو ایربگه، کممصرفترین سواری1800سی سی و... همه و همه چینی هستند و بدینسان، صنعتی که نزدیک به دو دهه، تمام تخممرغهایمان را داخلش چیدیم تا بلکه امکان رقابت با خارجیها را در آن بیابیم و تحریککننده و بهوجود آورنده زنجیرهای از صنایع زیردستی و بالادستی بشود، خود به مرغ دست و پا بستهای در قفس چینیها تبدیل گشته است!
جالب است از آن همه نطق پیش از دستور و قبل از خطبهای که برای گفتن معایب خودروهای ساخت داخل، هر روز و هر هفته، در کشور طنین میاندازد و انعکاس رسانهایاش، از سرعت صوت هم بیشتر است، محض رضای خدا، حتی یک مورد، پرِ قبای مافیای واردات خودرو به کشور را نمیگیرد. هیچ کس، حتی برای یک بار نمیگوید وقتی صنعت خودروسازی و قطعهسازی کشور، این همه ظرفیت معطل دارد و این شبکه وسیع اشتغال مستقیم و غیرمستقیم به آن بسته است، این چه سیاستی است که مرزهایمان را به روی خودروهای چینی(و البته غیرچینی) باز نگه داریم و خیابانها و کوچههای شهر را مملو از ماشینهایی بکنیم که به لحاظ کیفیت و احتراق سوخت، بعضا از خودروهای داخلی نیز کمکیفیتتر هستند؟
همه دنیا یک روز تکلیفشان را با این مسأله روشن کردهاند که بالاخره میخواهند روی پای خودشان بایستند یا نه؟ واردات تا کجا؟ و آغوش گشودن روی محصولات کشورهایی که با آنها، پیمانهای امنیتی یا مقاولهنامههای منطقهای دارند، یا حتی به حق وتویشان در سازمان ملل نیازمند هستند تا کجا؟ صنعت ملی و اقتصاد یک کشور تا کجا باید هزینه برنامههای سیاسی و بده بستانهای بینالمللی را بپردازد؟ آیا کیفیت خودروهای ساخت داخل، قابل رقابت با خودروهای چینی نیست؟ آیا تولید داخلی خودرو بیشتر به نفع GDP کشور است یا واردات خودروی چینی؟ ما هنوز نتوانستهایم برای این پرسشها، جوابی راهبردی، متاثر از استراتژي کلان اقتصادی کشور ارائه نماييم. برای همین است که سیاستها و برنامههای حمایتی و توسعهای کشور، با آمدن و رفتن دولتها تغییر میکند و صنعت داخل، به موش آزمایشگاهی تبدیل شده که هر روز باید تزی یا فرضیهای روی آن آزمون و خطا شود تا بلکه راه بهتر از این همه امتحان و آزمایش به دست آید!
بازاري كه در محاصره اقتصاد چين باشد، هيچگاه اجازه توسعه نمييابد، فرصت پوستاندازي و پيشرفت ندارد، هر روز نحيفتر و ضعیفتر از قبل ميشود و سلولهاي بنياديناش را براي بازسازي و نوسازي از دست ميدهد. چنين بازاري قادر نيست به فتح موقعيتهاي جديد و كسب فضاهاي تازه بپردازد و خيلي كه هنر كند، وضع موجودش را حفظ خواهد کرد. چنین اقتصادی در مقابل، به ياري شركتها و كمپانيهاي مهاجم ميپردازد و به آنها اجازه استفاده حداكثري از فضا و فرصتش را ميدهد تا ضمن جذب نقدينگي اين بازار، به توسعه و تجهیز محصولات خود بپردازد و ریشههايش را در زمين بكر و مستعد كشور ميزبان گستردهتر نمايد.
«اقتصاد مقاومتي»، از دل اين حاتمبخشي فراگير بيرون نخواهد آمد. تا وقتي دروازههای كشور را به يمن دلارهاي نفتي، به روي محصولاتي باز ميگذاريم كه خودمان سالها وقت و سرمايه و دانش بوميمان را صرف توسعه و تكامل فناورياش كردهايم، نميتوان انتظار معجزه داشت. اقتصاد مقاومتي ميخواست به تابآوري صنايع داخلي كمك كند، نه آن كه هر روز از توليد ايراني بد بگويد و هر روز سهم بيشتري از بازار مصرفاش را دراختيار ديگران بگذارد.
طبق آخرين آمار، هزينه ايجاد هر فرصت شغلي پايدار در كشور، ٢٥٠ميليون تومان است. اگر متوسط قيمت هر خودروي چيني را ٥٠ميليون تومان درنظر بگيريم، هر پنج شهروند ما كه خودروي چيني ميخرند، يك شغل را در كشور نابود و در چين ايجاد ميكنند و اينچنین ميشود كه چين، به دومين اقتصاد دنيا تبديل و سهم ما هر روز از روز پيش كمتر ميگردد!
باید طرحی نو درانداخت. با حمایت از تولید داخلی، فرصت ابراز وجود و انگیزه رشد و توسعهاش را فراهم آورد و امکان حضور در بازارهای جهانی را برایش فراهم ساخت. این، تنها راه رهایی از اقتصاد آغشته به دلارهای نفتی است که سرانجام روزی به پایان خواهد رسید و بدا به حال ملتی که تازه در آن روز به فکر چاره بیفتد!
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .