بلخ افسانهای
پیش از این اشاره کردیم که در ابتدای ورود اسلام به ایران، باختر یا بلخ همراه با هرات، نیشابور و مرو مراکز چهارگانه حکومتی در خراسان بزرگ بود. باختر مرکز و آغازگر زبان اوستایی و دین زرتشتی بود. بیشتر خاورشناسان محل فعالیت زرتشت را باخدی میدانند. بلخ که در زبان اوستایی، بخدی؛ در پارسی باستان، باختریش؛ در یونانی باستان، باکتریانه و در لاتین، باکتریانا یا به صورت سادهتر باکتریا و البته در زمان متأخرتر تُخارستان خوانده میشود، نام سرزمینی باستانی و وسیع است که قسمتهای وسیعی از مناطق شرقی ایران باستان را دربرمیگرفته و شرقیترین بخش خراسان بزرگ بوده است. باختر از شمال با سرزمین سُغد و آمودریا و از مشرق با چین و از جنوب با هندوستان و رشتهکوه هندوکش محدود بودهاست و البته در مغرب آن نیز خراسان غربی یا خراسان کنونی قرار داشته است. پایتخت آن شهر باختر به یونانی باکترا یا زاریاسپا بوده که اکنون بلخ نامیده میشود و شهری کوچک در ولایت بلخ به مرکزیت مزار شریف افغانستان امروزی است. اوستا از این شهر با استفاده از عبارت «بخدیم سریرام اردو درفشام» که به معنی «بلخ زیبا و دارای پرچمهای بلند» یاد کرده و آن را جزء سرزمینهای آفریده اهورامزدا دانسته است. در کتاب «وندیداد» در فرگرد اول به آفرینش سرزمینها توسط اهورامزدا پس از آفرینش ائیریَنَم وَئجَه به سرزمینهای سغد و مرو اشاره شده و بعد از آن در قسمت هفتم میگوید: «چهارمین کشور با نزهت که من اهورامزدا آفریدم، بلخ زیبا با درفشهای برافراشته است.»
تاریخچه سیاسی
بلخ یا همان باختر سرزمینی حاصلخیز و نقطه پیوندی برای بازرگانی میان شرق و غرب بود که بر اساس اسطورههای قدیم ایرانی پادشاهان حاکم بر سراسر ایران پیش از مادها یعنی پیشدادیان، کیانیان، اسپهها فرمانروای آن بودند. در زمان حکومت مادها سرزمین باختر جزو قلمرو ماد بود و خود را از متحدین تحت فرمان پادشاه ماد می دانست. بلخ در سده ششم پس از میلاد توسط کوروش هخامنشی تصرف شد. پس از سقوط هخامنشیان، بلخ به دست یونانیان سلوکی افتاد و تا زمانی که تحت فرمان سکاها و تخاریها درآمد، به عنوان یک مهاجرنشین یونانی باقی بود. در سده یکم میلادی فرمانروایان بلخ پادشاهیشان را تا شمال غرب هند گسترش دادند و پادشاهی کوشان را که به مرکز دین بودایی مبدل گشت، برپا ساختند. در سده چهارم میلادی هفتالیان در بلخ مستقر شدند. آنان دو سده درگیر نبرد با ساسانیان بودند و سرانجام مغلوب ترکانی شدند که تا ورود مسلمانان به منطقه، آن سرزمین را تحت تصرف داشتند.
پس از آن، بلخ سالهای سال بخشی از خراسان بزرگ بود تا اینکه پس از قتل نادر، احمدشاه درانی در شرق افغانستان اعلام استقلال کرد و بعدها ثبت معاهده پاریس بین ایران و انگلیس و جدایی هرات در عهد ناصرالدین شاهی، پایههای تشکیل کشوری به نام افغانستان که بلخ نیز جزیی از آن بود، ایجاد شد. از آن زمان تاکنون سرنوشت سیاسی بلخ با هرات و کابل تقریبا یکی است و هرچه بر سر سایر ولایات افغانستان آمده بر سر بلخ نیز آمده است.
زبان باختری
از وضعیت سیاسی و گذشته تاریخی بلخ یا باختر که بگذریم باید گفت زبان بلخی یا باختری زبانی منقرض شده است زیرا تنها در سدههای یکم تا نهم میلادی در سرزمین باستانی بلخ، رایج بوده و مردم در دورههای کوشانیان و هفتایان بدان سخن میگفتند. این زبان با زبانهای ایرانی میانه سغدی، خوارزمی و پارتی پیوند نزدیکی دارد. الفبای باختری بر اساس الفبای یونانی بوده اما باختریها علاوه بر ۲۴ حرف یونانی، با تغییر دادن حرف رو(Ρ) یک حرف جدید به نام شو(Ϸ) نیز که نماینده صدای/ش/ بود به این الفبا اضافه کردند. دو حرف پسی (Ψ) و کسی (Ξ) در نوشتن زبان باختری بدون استفاده بوده و برای نوشتن اعداد به کار میرفتند.
زبان بلخی در ناحیهای تکلم میشده است که نخستین پارسیسرایان در تاریخ ادب پارسی از آنجا برخاسته بودند، بنابراین وجود وامواژههای بلخی در زبان فارسی طبیعی است. واژههای فارسی «ملخ»، «خدیو»، «خزان»، «لهراسپ»، فعل «الفختن» یا «الفغتن»، و نیز احتمالاً واژه «فلاخن» ازجمله وامواژههای بلخی در فارسیاند.
از این زبان تعدادی کتیبه و مقدار زیادی اسناد حقوقی و نامه بهدست آمده است که از لحاظ زمانی، زمان نگارش کتیبهها متقدمتر است. کتیبهها متعلق به دوره کوشانیان میباشند، در حالی که نامهها به زبانی متأخر هستند و حتی بعضی از آنها به اوایل دوران اسلامی تعلق دارند. دکتر محسن ابوالقاسمی در تاریخ زبان فارسی این گونه به زبان بلخی اشاره میکند: «بلخی زبان قدیم بلخ بوده است. تا سال ۱۹۵۷ اثری از زبان بلخی در دست نبود. در این سال باستانشناسان فرانسوی موفق شدند کتیبهای در سرخ کتل واقع در بغلان، میان بلخ و بدخشان بهدست آورند. این کتیبه با الفبای بلخی در ۲۵ سطر نوشته شده است. از زبان بلخی در دوره باستان و جدید اثری بهدست نیامده است.»
*کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه
| تسلیت به سرکار خانم رحیمیان، خبرنگار |
|---|
| شرکتهای دانشبنیان و تبدیل تهدیدها به فرصت |
| نقش نهادهای عمومی حاکمیتی در اکوسیستم نوآوری |
| اهمیت حضور کیفی زائران |
| گردشگری و خانهمسافرها در شهر مشهد |






پیام شما با موفقیت ارسال شد .