چرا در زمینه اشتغال، زنان در حوزه مدیران میانی پیشرفتی ندارند؟ آیا کارمند ساده بودن دردی را از اشتغال بانوان درمان میکند؟
وقتی استخدام بانوان به عنوان یک کارمند ساده بانک هم به راحتی انجام نمیشود و محدودیت از بخش پایینتر ایجاد شده دیگر نمیتوان انتظار مدیریت را داشت، این موضوع بحثی جدی در تمامی کشورهای در حال توسعه دنیا است و حتی کشورهای صنعتی هم با مشکل تبعیض علیه زنان در بازار کار روبهرو هستند.
وقتی وضعیت اقتصادی کمی کساد شده و رشد اقتصادی پایین بیاید و در شکل جدیتر کشور دچار رکود شود، زنان و جوانان نخستین گروههایی هستند که کار خود را از دست میدهند و در شرایط معمولی هم زنان و جوانان آخرین کسانی هستند که استخدام میشوند. شاید یکی از دلایل این موضوع تصور نانآور بودن مردان در خانواده است. بعد از انقلاب صنعتی و در نیمه قرن بیستم فقط فقیرترین زنان به سرکار میرفتند و کار نشانه فقر بود به همین دلیل جامعه و مردم کار زنان را زیاد نمیپسندید.
براساس آمارهای رسمی در کشور ما ، زنان، سرپرست 12 درصد خانوارها هستند و این تصور که مرد نانآور خانواده است عملا نیاز بخشی از جامعه را به اشتغال نادیده میگیرد و عدهای محکوم به فقر میشوند. در اقتصاد هیچ سیاستی نیست که آثار منفی نداشته باشد، اگر فرض کنند مردان نیاز، اولویت و ضرورت در اشتغال هستند، آسیبهای اجتماعی پرهزینهای در اثر این سیاست ایجاد میشود و اینگونه سیاستها امکان حرکت را به زنان نمیدهد. آمارهای واقعی فراتر از این 12 درصد است؛ زیرا بسیاری از زنان که به کارهایی مانند دست فروشی میپردازند و عملا بخش زیادی از بار هزینههای زندگی بر دوش آنهاست، در هنگام سرشماریها خود را خانهدار اعلام میکنند، زنانی که دارای شوهر معتاد و بیمار بوده و خانوارهایی که بد سرپرست هستند، معمولا در آمارها، مرد را سرپرست خانوار اعلام کرده و این درحالی است که درآمد زن در این گونه خانوارها نقش مهمی دارد.
فرصتهای شغلی جامعه مثل صندلیهای موجود در یک اتاق نیست که اگر زنان بر روی آنها بنشینند جایی برای مردان باقی نمیماند؛ بلکه این تعداد صندلیها میتواند با عملکرد اقتصادی زیاد یا کم شود. اگر مبنای اشتغال را بر اولویت مردان قرار بدهیم، در برخی مشاغل، زنانی که شایستهترند و میتوانند تحرک ایجاد کنند از چرخه اشتغال خارج شده و کل اقتصاد آسیب میبیند. اگر میگوییم مردان اولویت دارند، مباحث دیگری مثل اولویت مردان متاهل نسبت به مجرد و مردان متاهل دارای فرزند نسبت به بدون فرزندها مطرح میشود و این چرخه ادامه پیدا میکند. این موضوع سهمیهبندی و اولویت قراردادن افراد در بحث اشتغال، شایستهسالاری را نفی میکند و این موضوع که زنان در مدیریت میانی کشور جایی ندارند، به دلیل اولویت دادن به مردان است.
این در حالی است که اگر زنان در کار خود اشتباهی داشته باشند، اشتباهاتشان بیشتر از مردان در آن شغل نیست.
درطول تاریخ در اقتصاد، سیاست و اجتماع مردان مدیریت را برعهده داشتهاند و اشتباهات بزرگ و گاه فاجعهبار، هم صورت گرفته است. خیلیها معتقدند که زنان در کارها صبورترند. در سال 2004 در کارگاهی در آلمان شرکت کردم، در آنجا میگفتند بسیاری از بنگاههای بزرگ حضور زنان را در فعالیتهای خود اجباری کردهاند؛ زیرا بخش زیادی از مشتریان این بنگاهها را زنان تشکیل میدهند و برای طراحی و ساخت کالاهای جذابتر و خدماتدهی به مشتریان نیاز به فکر تازه زنان متخصص دارند.
به طور کلی رشد بنگاههای متوسط در جامعه ما کمتر است، دلیل آن چیست؟ این موضوع حتی در خدماتدهی به مردم هم به چشم میخورد؛ در همین مشهد بسیاری از هتلها در سطح پایینی هستند و تعدادی هم در سطح بالا، چیزی برای طبقه متوسط وجود ندارد و آیا طبقه متوسط باید به همین مکانهای کوچک بسنده کند و تقاضایی برای جای بهتر نداشته باشد؟
در این زمینه وضع افرادی که وامهای میلیاردی میگیرند و ارتباط و امکانات خاصی دارند و هتلهای مجللی میسازند، مشخص است؛ اما آدمهای معمولی ارتباطات گستردهای ندارند، گذر از دالانهای پیچ درپیچ قوانین و مقررات برای آنها بسیار دشوارتر، زمانبر و پرهزینهتر است و به همین دلیل شکلگیری بنگاههای متوسط هم پیچیده و دشوار است. به بیان دیگر، اجرای قوانین در کشورهای در حال توسعه برای افراد نخبه و غیرنخبه متفاوت است؛ هزینههای زمانی و مالی برای ایجاد کسبوکار افرادی که ارتباطات خاصی دارند، بسیار کمتر بوده و به همین دلیل در دورهای مردم میگفتند که دریافت وام 300 میلیون تومانی آسانتر از وام سه میلیون تومانی است. به همین دلیل مردم معمولی نمیتوانند بزرگ شوند و متوسطها خیلی رشد نمیکنند. در این میان قوانین سخت و فساد اداری و عملکرد دستگاههای اجرایی بسیار اثرگذارند و این مهمترین چالش برای دولت روحانی است، این دستگاه حرکت نمیکند و انجام کار برای بنگاههای متوسط بسیار دشوار است.
وقتی شرکتهای بزرگ از معافیتهای مالیاتی و گمرکی، وامهای هنگفت و ارزان و سهمیه ارزی برخوردارند، مردم معمولی اصلا نمیتوانند با این گروه وارد رقابت شوند. افراد صاحب نفوذ از تسهیلات ویژهای برخوردارند و رسیدن به جایگاه آنها برای هر کسی به راحتی امکانپذیر نیست و این یک مساله جدی است. عدمتحرک و کارایی دستگاههای اجرایی حتی در دانشگاهها که محل پرورش نخبگان است، مشاهده میشود، دانشگاه فضایی علمی و پرتحرک با حضور جوانان است؛ اما آموزش و پژوهش با آفتها و آسیبهای عمیق مواجه است و ایجاد تحول در وضعیت کنونی دانشگاهها ، بسیار دشوار به نظر میرسد. در انجام کارهای اداری غالبا احساس میکنی کار تو در ادارات به خوبی پیش نمیرود و در جایی گیر میکند. سالهاست که به این نتیجه رسیدهایم که در مقابل هر قدم کوچکی چند چاله وجود دارد و باید صبر کنی و امیدوار باشی تا کم کم از چالهها بیرون بیایی و کار را درنهایت به سرانجام برسانی.
آیا فضای کسبوکار در کشور ما بهگونهایست که عوامل اقتصادی به انجام کاری با بهرهوری بالا روی بیاورند؟ و اینکه در استخدامها تعداد زنان و مردان را مشخص میکنند، خلاف بهرهوری نیست؟
دولت دکترروحانی با وعدههای بسیار بزرگی روی کار آمد، بسیاری از مدیران عوض شدند و همه میدانستند که وضع به خاطر دوره قبلی بسیار بد شده است؛ اما تقریبا تمامی مسئولان میگویند که وضع بسیاربدتر از چیزی است که تصور میکردهاند و برای حل مشکلات درهمتنیده کنونی راه حل سادهای هم وجود ندارد. برای ایجاد تحول بزرگ در زمینه اقتصادی، فضای کسبوکار که دارای اهمیت بسیار زیادی است، باید مشوق سرمایهگذاری باشد. برای اینکه سرمایهگذاری صورت بگیرد و مردم پساندازهای خود را وارد فعالیتهای ریسکی کنند، فضای کسبوکار باید حامی و پیش برنده باشد و این در حالی است که این فضا در کشور ما بازدارنده است و افراد را از فعالیتهای مولد دور میکند.
با روی کار آمدن دولت جدید بسیاری از افراد ناکارآمد و فاسد حذف شدهاند. جای خوشحالی است؛ اما سیستمی که آنها را به وجود آورده به جای خود باقی است و به سادگی از میان نمیرود. در عین حال دولت روحانی بسیار محتاط است و نمیتواند این سیستم را تغییر دهد. دولت منتظر نتایج مذاکرات هستهای است و این موضوعی بسیار طولانی است، با این حال همین که مذاکرات مانع از تشدید تحریمها شده و فشار بر اقتصاد ایران را تا حدودی کاهش داده جای امیدواری است.
بخشی از مشکلات اقتصادی موجود در کشور ما به دلیل وجود بسیاری از امکانات و بودجهها در مرکز است، به نظر شما چه راهکاری برای تمرکززدایی وجود دارد و چه زمان وقت آن فرا میرسد؟
من فکر میکنم خیلی وقتها تغییر قوانین راه را به جایی نمیبرد. احمدینژاد با تمرکززدایی، سازمان برنامه و بودجه را حذف کرد و با این کار استانداریها بزرگ شدند و بودجهشان را همانطور که میخواستند خرج میکردند؛ اما با این کار وضعیت 100 پایه بدتر شد و تا زمانی که یک دستگاه اجرایی کارآمد وجود نداشته باشد، با نظارت کمتر و فساد گستردهتر وضع بدتر میشود. اگر کیفیت دستگاههای اجرایی در استانها ارتقاء پیدا کند، زمینه مناسبی برای تمرکززدایی فراهم خواهد آمد. در تمام دنیا اولویت و تصمیمگیری بودجه به صورت غیرمتمرکز انجام میشود؛ اما برای تحقق این امر در کشور ما، باید دستگاهی کارآمد وجود داشته باشد.
دستگاههای اجرایی در شهرستانها ضعیف هستند و این ضعف حتی از مرکز هم بیشتر است. در این شرایط اگر تمرکززدایی انجام بگیرد، نمیدانم وضعیت متفاوت خواهدشد یا خیر. سازمان برنامهریزی هم هنوز شکل نگرفته و استانداریها هم سیال بوده و محل گذرند. در این میان اگر وضعیت استان مازندران را قیاس کنم، فکر نمیکنم تمرکززدایی وضع این استان را متفاوت کند؛ زیرا آمادگی لازم برای برنامهریزی و تصمیمسازی کارآمد را در این استان نمیبینم. باید در ابتدا تمهیدات لازم برای این امر اندیشیده شود. تمرکززدایی در دولت گذشته نتیجه بسیار بدی داد از طرفی نگاه دستگاههای اجرایی ما به دستور دهندههای بالا بوده و استقلال آنها هنوز شکل نگرفته است.
بنظرشما برای تمرکززدایی، انتقال وزارتخانهها به دیگر استانها میتواند موثر باشد؟ همانطورکه این کار در حوزه صنعت اتفاق افتاد و راهاندازی ایران خودرو در دیگر استانها و شهرستانها نمونهای از آن است.
در این زمینه نمیتوانیم بگوییم که کار کارشناسی خوبی انجام شده است یا خیر؛ زیرا هر جایی که دولت گذشته سفر استانی داشت، تمایل به ایجاد یک خودروسازی و یا پالایشگاه وجود داشت؛ بدون توجه به پیامدهای تجمع جمعیت در شهرهای بزرگ و ضرورت تامین زیرساختهای مورد نیاز، به ویژه تامین آب. دولت قبلی در هر استانی وعدههای بسیار زیادی به مردم میداد و در برخی از مواقع وعده ساخت و ایجاد واحد تولیدی یا خدماتی با هدف ایجاد رضایت در میان مردم بود و آثار میانمدت و بلندمدت چنین طرحهایی در نظر گرفته نمیشد. در حال حاضر در تحلیلهای بخش عمومی تاکید میشود که دولت هم یک بنگاه است که منافع خود را حداکثر میکند. منافع دولت همان قدرت و دوامش است که با کسب محبوبیت در میان مردم حاصل میشود. خطر این جا است که این محبوبیت کوتاهمدت ممکن است هزینههای بلندمدتی برای اقتصاد ایجاد کند. تجربه دولت احمدینژاد به وضوح تایید کننده همین نظریه است.
باید ببینیم برای انتقال وزارتخانهها به دیگر استانها، امکانات کافی وجود دارد یا این که با انتقال وزارتخانهها به استانهای مختلف، مردم برای دریافت مجوزهای رنگارنگ باید در کشور سرگردان شوند. برای تحقق این موضوع به دوره گذار نیاز داریم و فعلا هیچ استانی آمادگی لازم را ندارد. اقتصاد ایران امروزه در شرایط خاصی است. در دورههای بحرانی نمیتوان تحولات بزرگی در سازوکارها ایجاد کرد؛ در چنین شرایطی اگر اقتصاد خیلی خوب کار کند، بحران را میتوان مدیریت کرد. مثل دوره جنگ تحمیلی که حداقلهایی برای معیشت مردم و تداوم کار واحدهای بزرگ تولیدی و خدماتی تامین شد؛ اما تحریم یک جنگ تمام عیار است، تحریم از یک سو از جنگ نظامی بدتر است؛ زیرا هیچ عرصهای از آسیبهای آن مصون نیست. در شرایطی که اقتصاد ما اینقدر شکننده است، نمیتوانیم همه چیز را متحول کنیم چون معلوم نیست چه اتفاقی قرار است، رخ بدهد و این احساس که باید صبر کنیم تا ببینیم چه میشود، آسیب جدی به اقتصاد ایران وارد آورده است. دست دولت برای انجام تغییرات بزرگ بسته است؛ زیرا امکان موفقیت در انجام تحولات ضروری اقتصادی در دوران رونق و ثبات بسیار بالاتر است. با همه اینها، الان زمان خوبی برای فکر کردن به نقاط مثبت و منفی سیاستها و برنامههایی است که باید در آینده اعمال شود. خوشبختانه دولت فعلی مشتاق دریافت نظرات مختلف کارشناسان است و بسیاری از افراد خوشفکر و کارشناسان علاقمند، که وابستگی جناحی خاصی هم نداشتهاند، در پستهای مدیریتی دولت روحانی قرارگرفتهاند.
یعنی به عقیده شما لازم است احزاب تقویت شوند؟
ببینید وقتی حزب نداشته باشیم امکان تصمیمگیریهای نامناسب بیشتر است؛ اما اگر حزب وجود داشته باشد با احتیاط بیشتری تصمیمگیری میشود. دولت دهم هر جا که میرفت وعده ساخت کارخانه و پالایشگاه را به مردم و مسئولان میداد و نمایندهها و استانداران هم که علاقمندند در دوره مدیریت آنها طرحهای بزرگ انجام شود، از وعدههای دولت استقبال میکردند و دغدغهای نداشتند که آیا ساخت کارخانه مورد نظر با آمایش آن منطقه سازگار است یا نه. چند کارخانه خودروسازی در کشور باید ایجاد شود؟ فکری به حال ظرفیت خودروها شده است؟ متاسفانه در این زمینه استراتژی مناسبی وجود نداشته است.





پیام شما با موفقیت ارسال شد .