در نوشتهها و یادداشتهایی که بر آلاحمد نگاشته شده است تندی و تیزی او همیشه نقل مجالس بود و همین امر او را نزد دیگران محبوب و جذاب نشان داده است. آلاحمد مرد روزگار سخت بود و هرازگاهی کلاهش را باد به سمتی میبرد و او به آن سمت میرفت تا کلاه خود را بردارد و تکانی به آن بدهد اما با همه اینها نمیتوان تاثیر او را بر ادبیات این مرز و بوم نادیده گرفت و قلم را با تیزی فروانی روبهرویش علم کرد. جلال هر چه بود و به هر نحوی که زیست خودش بود و این «خود» بودن و از «خود» و دوربریها نوشتن باعث ماندگاری سطرهایی شد که روی کاغذ میآورد و کلمه به کلمهاش همان چیزی بود که زیسته بود
مزدا نوبری* در یادداشتی که بخش نخست آن، سعی بر بیان تعریف ماهیتی این موضوع داشت، که دریابیم پدیده معماری بستری مناسب است تا رابطه فرهنگ و اقتصاد، برقرار و پویا و بالنده باشد، از یاد نبردیم که برقراری این رابطه از یک سو ضامن سلامت یک اقتصاد پایدار و از سوی دیگر یاریرسان پایندگی فرهنگی هر سرزمین است. همچنین ذکر کردیم که برپایی این رابطه متقابل بربستر معماری، در عرصه ها و گستره های موضوعی متعددی امکان تحقق دارد که به انحصار این یادداشت و نوشتارهای بعدی، هر یک را با تفصیل بیشتر معرفی خواهیم نمود.
احمد ناصری امروز از خانه بیرون زدم. چه خوب است آدم گاهی از آلودگی فرار کند و به خارج از شهر برود. از دکه سرکوچه روزنامهای خریدم تا نگاهی به آن بیندازم. من همیشه تلاش میکنم سرانه مطالعه کشور را چند دقیقهای افزایش دهم اما خب یک نفری که نمی شود. به همه پیشنهاد میکنم. به آقا خسرو همسایه سرکوچهای هم پیشنهاد کردهام و همیشه یک جواب گرفتهام:
مژگان ثابت تیموری* قسمت اول اکوتوریسم واژهای است که از سالهای 1990 به عنوان دستمایه جنبشهای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد برای مقابله با دستاندازی و تخریب محیطزیست و نیز از سوی کارشناسان اقتصادی به عنوان محل درآمد جدید و کمهزینه مورداستفاده قرار گرفت و در سال 1991 تشکلی به نام جامعه بینالملل اکوتوریسم (TIES) با تعریف اکوتوریسم شکل سازمانیافتهای به خود گرفت.
محمد مهدی توکلی* طبق تعریف انجمن جهانی اکوتوریسم، «اکوتوریسم سفری است مسئولانه به مناطق طبیعی که موجب حفظ محیطزیست و بهبود زندگی مردم محلی شود.» اکوتوریسم یکی از انواع فعالیتهای گردشگری و از زیر مجموعههای «طبیعتگردی» است که بنا به تعریف ارائه شده، سه موضوع و معیار مهم، آن را از سایر انواع گردشگری متمایز میسازد:
تئاتر مشهد این روزها نسبت به سابق رونق خاصی گرفته است و جوانهای زیادی برای ابراز وجود و دیدن شدن در آن تلاش میکنند و هرکدام در دل، امیال و آرزوهایی دارند؛ خودشان را در نقطههایی طلایی میبینند و تلاش میکنند تا به آن نقطه برسند.
در جوامعی نظیر جامعه ما، با تاریخ و پشتوانه فرهنگی ارجمند و پرشمارش، مواجهه و گفتگو با جهان امروز که پس از انقلاب صنعتی در عبارتی عام، نام "دنیای مدرن" را بر آن نهادهایم، چه صورتی از خود باختگی را برای خود ترسیم کند ویا مهجوری و انزوا را برگزیند، هر دو انتخابهایی منتهی به فرسودگی و بیقدری پیشینه پر بار تمدنیاش خواهد بود.
امروز صبح که به اداره میرفتم حواسم درست سر جایش نبود. این بیشتر اوقات اتفاق میافتد که حواس من سرجای خودش نیست و از جای خودش بلند شده و تو دنیای دیگری سیر میکند. اما اتفاقی باعث شد که حواسم سر جایش بیاد. تصور کنید من بودم، آقای اتفاق و حواس عزیزم. یک مثلث را تشکیل داده بودیم.
سینما از معدود عوالمی است که کمتر کسی دل در گرو آن نداده باشد اما همواره و از بدو ورود به ایران با مشکلاتی مواجه بوده است، حاجی آقاهای بسیاری آمدهاند و رفتهاند، برخی به این صنعت پیوستهاند و بعضا آکتور سینما نیز شدند. اما این مشکلات تمامی نداشته و تنها از شکلی به شکل دیگر تغییر یافته است. در این نوشتار سعی داریم به تودرتوی صنعت سینما و رابطهاش با جامعه و اقتصاد رفته و با جوانب و مواهب این صنعت بیش از پیش آشنا شویم.
در این شماره قصد داریم تا شما را با زبان بلخی که یکی از دو زبان اصلی تشکیلدهنده گروه جنوب شرقی زبانهای فارسی میانه است و همچون دو زبان قبلی در منطقه خراسان بزرگ بدان سخن گفته شده،آشنا کنیم.